مزایا و معایب مدیریت استراتژیک
اول، این شکل از مدیریت استراتژیک مزایای مختلفی را به همراه دارد:
رضایت حرفه ای:
مدیریت استراتژیک برای کارکنانی که روی اهداف کار می کنند، رضایت می دهد و می توانند توصیه های آنها را ببینند یا حتی پیشنهادهای آنها را در واقع موفق شوند.
افزایش بهره وری:
نفوذ رهبر تیم و کار او با همکاران مختلف امکان اجرای استراتژی های مختلف را با هدف دستیابی به اهداف تعیین شده فراهم می کند. هدف اصلی از این کارها بهبود بهره وری شرکت به میزان قابل توجهی خواهد بود.
کاهش هزینه:
به لطف این کار گروهی، شرکت قادر خواهد بود بر کسری بودجه و هزینه های غیرضروری که ممکن است متحمل شود غلبه کند. با این حال، این شکل از مدیریت دارای اشکالاتی است که باید به آنها نیز اشاره کرد:
کندی احتمالی در تصمیم گیری:
در واقع، اگر در مدیریت استراتژیک رهبر تیم خود را به اندازه کافی نشان ندهد. با اجبار، بهره وری تیم او می تواند تحت تأثیر قرار گیرد. بنابراین، ایجاد اهداف مورد نظر شرکت ممکن است در زمان به تعویق بیفتد، به ویژه اگر اختلاف نظر در مورد این تصمیم گیری ظاهر شود.
یک ویژگی برگشت ناپذیر:
تصمیمات اتخاذ شده برگشت ناپذیر هستند، در نتیجه، بسیاری از شرکت ها تمایل دارند از این تکنیک استفاده نکنند.
چه زمانی باید چنین مدیریتی را انتخاب کرد؟
این نوع مدیریت استراتژیک زمانی ضروری است که شرکت وارد بازار شود. در واقع، بنابراین، این شرکت برای مقابله با تقاضاها و نوسانات بازار مذکور که مستقیماً تجارت آنها را وارد می کند، نیاز به برنامه ریزی قبلی دارد. بنابراین، مدیریت استراتژیک امکان تجزیه و تحلیل موقعیت، تدوین آن و ایجاد استراتژی را برای غلبه بر مشکلات آینده فراهم می کند. بنابراین امکان تجزیه و تحلیل عمیق وضعیت، توسعه نقاط قوت شرکت و کاهش نقاط ضعف را فراهم می کند. بنابراین، راهاندازی این مدیریت این امکان را فراهم میآورد که تعیین شود که این استراتژی (ها) برای شرکت فوقالذکر مناسبتر است.
چه زمانی باید از این شکل مدیریت استراتژیک اجتناب کرد؟
نه در یک موقعیت خاص، بلکه در رابطه با تعدادی از عواملی که ممکن است در شرکت وجود داشته باشد، باید از این شکل مدیریت اجتناب شود. در واقع، زمانی که مدیران بیش از حد از خود مطمئن هستند و خود را به درستی زیر سوال نمی برند، باید از آن اجتناب کرد. بنابراین، آنها تمایل دارند به تکنیک های اشتباه تکیه کنند و به روشی اشتباه بر تجارت تأثیر بگذارند.
پس باید از مراجعه به متخصص و سپردن همه چیز به او خودداری کرد. در واقع، نباید به یک فرد خارجی که احتمالاً شرکت را به عنوان یک کل نمی شناسد، کاملاً اعتماد کرد. اما، همیشه توصیه می شود که از آنها برای نظر آنها تماس بگیرید.
همچنین عجله نکنید. در واقع، اغلب مدیران بدون اینکه نیاز فوری را توجیه کنند، سریع تصمیم می گیرند. با این حال، از آنجایی که تصمیمات اغلب غیرقابل برگشت هستند، ما نباید در این دام بیفتیم.
به طور خلاصه، زمانی که اعتماد به رهبران/مدیران کم است و نیازی به اتخاذ چنین تصمیماتی نیست، این شکل مدیریت نباید اتخاذ شود. بنابراین، بهتر است مدیریت مشارکتی را انتخاب کنید که کارکنان می توانند مستقیماً در آن دخالت کنند.