چگونه فرهنگ سازمانی می تواند بر مدیریت پروژه تأثیر بگذارد

در هر کسب و کاری، مدیریت پروژه در زمینه و فرهنگ سازمانی بسیار بزرگتر از خود پروژه صورت می گیرد. درک این زمینه بزرگتر کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که کار مدیریت پروژه در راستای اهداف سازمانی انجام می شود و بر اساس شیوه های ایجاد شده مدیریت می شود. ما اغلب بی اعتبار می‌شویم، ما چگونگی تأثیرگذاری مثبت یا منفی فرهنگ شرکتی بر پیشرفت یک پروژه را دست کم می‌گیریم.

این موضوع در محیط دورکاری که برقراری ارتباط با فرهنگ شرکتی دشوارتر است، اهمیت بیشتری دارد. ضروری است که دومی قوی و واضح باشد به طوری که هر پروژه به همان شکل چارچوب بندی شود. همچنین، امکان ادغام بهتر کارمندان جدیدی را فراهم می کند که با کار از خانه، قادر به دریافت نبض دقیق کل سازمان نخواهند بود.

اغلب تفاوت هایی در نحوه برخورد شرکت ها با چرخه عمر پروژه، اسناد، منابع و غیره وجود دارد. بین صنایع مشابه با توجه به فرهنگ شرکتی. فرهنگ سازمانی به طور قابل توجهی بهتر یا مولدتر وجود ندارد. آنها به سادگی متفاوت هستند و این تفاوت ها بر مدیران پروژه تأثیر می گذارد.

در این مقاله، چگونگی تأثیر ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی بر مدیریت پروژه را توضیح خواهیم داد.

تأثیرات سازمانی بر مدیریت پروژه

عناصری مانند فرهنگ و ساختار یک سازمان می تواند بر نحوه اجرا و مدیریت پروژه ها تأثیر بگذارد.

در رابطه با این موارد، سطح بلوغ مدیریت پروژه در یک سازمان و فرآیندهای مدیریتی اجرا شده نیز می تواند بر اجرای روان پروژه تأثیر بگذارد.

بنابراین، به محض اینکه یک پروژه چندین نهاد خارجی مانند شرکا، پیمانکاران فرعی یا حتی مشتریان را درگیر کند، به راحتی می توان نتیجه گرفت که اجرای روان پروژه به مشارکت هر یک از این ذینفعان بستگی دارد. علاوه بر این، با دورکاری، تفسیر بلوغ شریک ممکن است دشوارتر باشد، که اهمیت داشتن یک فرهنگ شرکتی قوی را بیشتر می‌کند.

به عنوان مثال، اگر پروژه ای به مشارکت فعال یک پیمانکار فرعی نیاز داشته باشد، یا حتی به آن وابسته باشد، اما این پیمانکار دارای سطح بلوغ مدیریت پروژه پایین تری باشد، در این صورت ممکن است پروژه کند شود و در نتیجه بر تحویل به موقع تأثیر منفی بگذارد.

فرهنگ شرکتی چیست؟

فرهنگ سازمانی که فرهنگ سازمانی نیز نامیده می شود، به تمام ویژگی ها و اجزای مختلف یک کسب و کار اشاره دارد. هدف آن متمایز ساختن یک شرکت از رقبای خود، و همچنین گرد هم آوردن سهامداران، بهبود ارتباطات بین اعضای شرکت است.

فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش‌هایی است که همه کارکنان به اشتراک می‌گذارند، علاوه بر این که توسط رهبران، تاریخچه خود شرکت، فرهنگ حرفه‌ای کارکنان و غیره تعریف می‌شود.

مدیریت پروژه در همه اینها چطور؟

پس از ارائه یک تعریف مختصر از فرهنگ، اکنون بررسی می کنیم که چرا درک فرهنگ شرکت برای مدیران پروژه مهم است.

همانطور که در راهنمای PMI برای بدنه دانش مدیریت پروژه (راهنمای PMBOK)، ویرایش پنجم توضیح داده شده است: «فرهنگ یک سازمان بر اساس تجربیات اعضای آن شکل می‌گیرد. در امتداد این خطوط، بیشتر سازمان‌ها فرهنگ‌های منحصربه‌فردی را در طول زمان از طریق تمرین و استفاده رایج ایجاد کرده‌اند. "

تجربیات رایج شامل موارد زیر است:

·        چشم انداز، ماموریت، ارزش ها، باورها و انتظارات مشترک

·        مقررات سیاست، روش ها و رویه ها

·        سیستم های انگیزشی و پاداش ایجاد شده در یک شرکت

·        تحمل ریسک بالا یا پایین

·        دیدگاه رهبری، سلسله مراتب و روابط اقتدار

·        منشور رفتار، اخلاق و ساعات کار

محیط های عملیاتی

پروژه هایی که مطابق با فرهنگ سازمانی دیده می شوند ممکن است در مقایسه با پروژه هایی که با این هنجارهای فرهنگی در تضاد هستند، اجرای روان تر و نرخ موفقیت بالاتری داشته باشند. همچنین، درک فرهنگ سازمانی و ارتباط آن با مدیریت پروژه می تواند به شرکت ها کمک کند تا مشخص کنند کدام پروژه ها ارزش پیگیری دارند و نه. این نیز یک اولویت در Adviso است، که در تلاش برای درک واقعیت این مشتریان است که با ارزش‌ها و فرهنگ شرکتی آنها هماهنگ است و با آنها درگیر است.

فرهنگ ها و تعارضات سازمانی

بنابراین مدیران پروژه باید با طیف وسیعی از سیستم های فرهنگی، اغلب به طور همزمان تعامل داشته باشند. آنها همیشه تأثیرات فرهنگی را نمی شناسند و اغلب هنگام برخورد با منابع، ارائه دهندگان یا مشتریان مختلف با تعارض و سوء تفاهم مواجه می شوند.

تضاد که اغلب ریشه در تفاوت‌های ارزشی دارد، همچنین می‌تواند ناشی از مشکلات ارتباطی در همان شرکت باشد، پدیده‌ای که با کار در خانه تشدید می‌شود. به عنوان مثال، هنگامی که یک شرکت دارای دفاتر و تیم هایی در سراسر جهان است، زبان یا واژگان مورد استفاده می تواند معانی یا تعابیر بسیار متفاوتی داشته باشد و باعث ایجاد سوء تفاهم و ناامیدی در بین تیم ها شود. بنابراین مدیران پروژه، اغلب واسطه ها، می توانند خود را بین درخت و پوست بیابند! در اینجا، یک تمرین خوب، شناسایی ابزارهای ارتباطی از ابتدای پروژه (ایمیل، تماس، انتخاب اصطلاحات، تعاریف و غیره) و اعمال و حفظ ارتباط شفاف در سراسر پروژه است. وسایل ارتباطی نیز می تواند بخشی از فرهنگ سازمانی باشد.