تعریف: «مدیریت استراتژیک» چیست؟
مدیریت استراتژیک می پرسد چرا برخی از شرکت ها در یک صنعت موفق هستند و برخی دیگر موفق نیستند.
سوالات محوری:
مدیریت استراتژیک می پرسد که چرا برخی از شرکت ها در یک صنعت موفق هستند و برخی دیگر موفق نیستند. در رقابت امروز، هر شرکتی باید به سوالات اصلی زیر پاسخ دهد:
الف) چه اهداف بلندمدتی را باید دنبال کنیم؟
ب) در کدام حوزه های تجاری می خواهیم فعال باشیم؟
(ج) از چه اقدامات بلندمدتی می خواهیم برای مبارزه با رقابت در حوزه های تجاری استفاده کنیم؟
(د) مهارت های اصلی ما چیست که ما را قادر به رقابت می کند؟
(ه) برای اجرای اقدامات بلندمدت خود چه باید بکنیم؟ این سوالات در مرکز مدیریت استراتژیک قرار دارند. به زبان ساده، مدیریت استراتژیک با برنامه ریزی و اجرای استراتژی ها در شرکت ها سر و کار دارد.
ویژگی دوم: پیگیری یک استراتژی پس از اتخاذ لزوماً تضمینی برای موفقیت در آینده نیست:
(الف) اندازه و سهم بازار هیچ تضمینی برای موفقیت بلندمدت نیست.
(ب) مهارتهای اصلی، که در یک مقطع زمانی موفقیت استراتژیک یک شرکت را تشکیل میدهند، در طول زمان ارتباط خود را از دست میدهند.
ج) بازارهای جوان و به سرعت در حال رشد قواعد بازی را با جهش های پویا تغییر می دهند. بنابراین، موفقیت استراتژیک یک شرکت در آینده کمتر به محصولات فعلی آن بستگی دارد تا توانایی آن در تصرف بازارهای آینده. بنابراین مدیریت استراتژیک به معنای چیزی فراتر از موقعیت یابی بلندمدت طیف محصولات موجود یک شرکت است. در عوض، مدیریت استراتژیک با نگاهی به آینده مرتبط است. مهم است که به این سوال اصلی پاسخ دهیم که چگونه می توان وجود و موفقیت شرکت را در دراز مدت تضمین کرد.
3. اجرای مدیریت استراتژیک
با توجه به اهمیت آن، این سوال مطرح می شود که مدیریت استراتژیک به طور ایده آل چگونه باید در یک شرکت انجام شود؟ یک مدل فرآیندی که وظایف مختلف مدیریت استراتژیک را سازماندهی و نظاممند میکند و آنها را در یک نظم ایدهآل- معمولی خاص قرار میدهد، خود را ثابت کرده است. در این درک، چهار بسته یا فاز مختلف فعالیت متمایز می شوند:
· مرحله تعیین هدف (توسعه خط مشی شرکت، بیانیه ماموریت و اهداف استراتژیک)،
· مرحله تحلیل استراتژیک (تحلیل شرکت و محیط زیست، پیش بینی و آموزش اولیه)،
· مرحله تدوین استراتژی (تدوین، ارزیابی و انتخاب استراتژی ها)،
· مرحله اجرای استراتژی.
فرآیند مدیریت استراتژیک را نباید به عنوان یک توالی دقیق و از پیش تعیین شده از بالا به پایین از مراحل درک کرد، بلکه به عنوان یک فرآیند تکراری است که با تعداد زیادی حلقه بازخورد و همپوشانی مشخص می شود. فرآیند استراتژی باید توسط یک مرحله کنترل نهایی و همچنین توسط کنترل استراتژیک همراه با فرآیند پشتیبانی شود.