مدیریت استراتژیک: برترین رشته
امروزه مدیران با پیچیدگی روزافزون در فعالیت های شرکتی و محیط خود مواجه هستند. وظایف مدیریت استراتژیک در دهههای اخیر پیچیدهتر و پیچیدهتر شده است، زیرا ما با شرایط آشفته شرکتی و محیطی سر و کار داریم.
مدیریت استراتژیک به چه معناست؟
وضعیت رقابتی در بسیاری از صنایع بین المللی شده و تشدید شده است. برخی از صنایع روندهای رشد قوی را نشان می دهند، برخی دیگر به طور ناگهانی دچار رکود یا حتی کاهش می شوند. فنآوریهای جدید (فناوری اطلاعات و ارتباطات، بیوتکنولوژی، رسانههای جدید) و چرخههای عمر محصولات تغییر یافته و کوتاهشده شرکتها را با موقعیتهای کاملاً جدیدی مواجه میکند.
ارزش های جامعه، کارکنان یا مدیران گاه به شدت در حال تغییر است و حتی تنوع و سرعت تغییر آن ها در حال افزایش است. به طور خلاصه: ما امروز با دنیای بسیار پیچیدهتری نسبت به چند دهه پیش روبرو هستیم. به طور کلی این بدان معناست که شبکه ای تر و پویاتر شده است.
این امر باعث می شود آینده کمتر و کمتر قابل پیش بینی باشد، شرایط محیطی و شرکتی آینده را نمی توان به وضوح انتظار داشت و اقدامات ما را دیگر نمی توان در یک زمینه علّی ساده توجیه کرد. بنابراین مدیریت استراتژیک یک مشکل پیچیده را نشان می دهد و همیشه شامل تصمیمات و اقداماتی است که بر بسیاری از عوامل مختلف شرکت و محیطی تأثیر می گذارد، که به هم پیوسته، تعاملی هستند و در دوره های زمانی طولانی اثر می گذارند. علاوه بر این، تصمیمات استراتژیک معمولاً بر چندین عملکرد در شرکت تأثیر میگذارند، بر چندین عامل موفقیت (سهم بازار، فناوریها، هزینهها، ظرفیتهای تولید، تصویر، شبکه توزیع و غیره) تأثیر میگذارند و به ابزارها و تصمیمهای مدیریتی مختلف مرتبط هستند.
مدیریت استراتژیک فرآیند مدیریتی را توصیف می کند که به طور مستمر جهت و حوزه فعالیت شرکت را بررسی می کند و در صورت لزوم آنها را بازبینی می کند تا از موفقیت بلندمدت شرکت اطمینان حاصل شود. در انجام این کار، شایستگیها، منابع و ساختارها در صورت لزوم دوباره طراحی میشوند تا شرکت را با تغییرات جاری در محیط تطبیق دهد. تغییر نیازها، فناوریهای جدید، رقبای جهانی و تغییر شرایط چارچوب میتواند در مدت زمان نسبتاً کوتاهی از مدل کسبوکار موفق قبلی پیشی بگیرد. در بازارهای بسیار پویا امروزی، بررسی منظم استراتژی شرکت ضروری است.
با کمک مدیریت استراتژیک حرفه ای، مزایای بالقوه خاص شرکت شناخته شده و به طور بهینه مورد بهره برداری قرار می گیرد. این امر با هماهنگی و انتخاب فرصت های بازار مورد استفاده و شایستگی ها و منابع موجود یا در حال توسعه انجام می شود. نتیجه کار استراتژی، دستیابی به مزیت هایی در بازار به کمک ترکیبی بهینه از فرصت های بازار و منابع شرکت است که به نوبه خود در عملکرد بهتر منعکس می شود و در نهایت منجر به عملکرد بالاتر از حد متوسط ??می شود. این فرآیند به صورت پویا و تکراری انجام می شود و کیفیت خود تقویت کننده ای دارد زیرا عرضه و عملکرد مالی بالاتر از حد متوسط ??امکان استفاده از مزایای بالقوه جدید را فراهم می کند.
مدیریت استراتژیک حرفه ای و مزایای آن
· شفافیت و توافق در مورد جهت گیری استراتژیک در بدنه مدیریت
· وضوح ذهنی در مورد روندهای احتمالی آینده
· به حداقل رساندن فعال ریسک های استراتژیک و مالی
· شناسایی و توسعه فرصت های جدید
· حفظ و توسعه مزیت های رقابتی پایدار
· جلوگیری از پراکندگی نیروها
حمایت از یادگیری سازمانی از طریق فرآیند برنامه ریزی
با ویژگی «استراتژیک» مرتبط شود. تمام تصمیماتی که جهت کلی توسعه شرکت را تعیین می کنند یا حداقل به نحوی بر آن تأثیر می گذارند، استراتژیک تلقی می شوند. هدف اولیه تصمیمات استراتژیک تضمین موفقیت بلندمدت یک شرکت در بلندمدت است. مدیریت استراتژیک علاقه مند به تعیین موفقیت آینده از طریق همسویی بیرونی و درونی شرکت است. یک وظیفه بسیار محوری، هماهنگی نمایه شایستگی کارآفرینی با الزامات محیط شرکت است.
علاوه بر هماهنگی مطلوب بین فرصتها و ریسکهای بیرونی و نقاط قوت و ضعف داخلی شرکت، استراتژیهای انتخاب شده باید با انگیزهها و مهمتر از همه با ارزشهای مدیریت ارشد هماهنگ باشد. با تصمیمات استراتژیک مدیریت در مورد جهت گیری اساسی شرکت، گزینه هایی برای اقدام ایجاد می شود که موفقیت یک شرکت در آینده به آن بستگی دارد. در این زمینه، صحبت از این واقعیت است که به اصطلاح پتانسیل های موفقیت در چارچوب مدیریت استراتژیک ایجاد می شود که باید در فعالیت های روزمره شرکت مورد استفاده قرار گیرد.
با توجه به مطالب فوق، اهداف مدیریت استراتژیک تصمیماتی هستند که جهت توسعه شرکت را تعیین میکنند و ابتداییترین پایهها و ابزارهایی را ایجاد میکنند که بر اساس آن میتوان در جهت مطلوب کار کرد.
مراحل توسعه مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک تنها در طول سال ها به سطحی رسیده است که در علم و عملکرد تجاری امروزی به دست آورده است. از آنجایی که تقریباً در تمام فرآیندهای توسعه، زمان حال تنها زمانی به درستی قابل درک است که فرآیندهای قبلی را که به شکل فعلی منتهی شده است، بشناسد و درک کند، ویژگی های اصلی فرآیند توسعه مدیریت استراتژیک در این بخش نشان داده شده است.
توسعه تفکر استراتژیک در شرکت ها
تفکر استراتژیک در طول زمان در نتیجه تغییر تقاضاها از مدیریت توسعه یافته است. تاریخچه توسعه تفکر استراتژیک را می توان به چهار مرحله تقسیم کرد.
- مرحله برنامه ریزی مالی
در دوره پس از جنگ تا اواسط دهه 1950، تفکر آینده نگر در قالب برنامه ریزی با جهت گیری منحصراً به متغیرهای مالی مشخص می شد. در آن زمان شرکت ها با رشد اقتصادی باثباتی مواجه بودند که با تحولات قابل مدیریت در محیط شرکت همراه بود. تغییرات در شرایط محیطی (تمایز تقاضا و رشد بازار) به طور کلی قابل پیش بینی بود. به همین دلیل، لازم نبود که شرکت ها به مسائل برنامه ریزی هدف خارج از هدف رشد بپردازند. ابزار اصلی برنامه ریزی مالی، بودجه ریزی و برنامه ریزی پروژه است.
- مرحله برنامه ریزی بلند مدت
افزایش مداوم در یک محیط فزاینده پیچیده و پویا، که از اواسط دهه 1950 آغاز شد، برنامه ریزی مالی را به محدودیت های خود رساند. برنامه ریزی بلندمدت معمولاً به نگاه پنج سال یا بیشتر به آینده با کمک برون یابی روند و استفاده از اطلاعات به دست آمده از این طریق به عنوان مبنایی برای تصمیم گیری های استراتژیک کاهش می یابد. برنامه ریزی درونی در مرحله برنامه ریزی مالی قبلی به طور فزاینده ای به برنامه ریزی محیط شرکت تبدیل شده است.