9 راه برای جلوگیری از شکست در رشد سریع کسب و کار

 

 ممکن است یک پارادوکس به نظر برسد، اما شرکت‌ها اغلب توسط رشد خودشان شکست می‌خورند. رونق می تواند تغییرات زیادی ایجاد کند - ممکن است همزمان تعهدات متعددی را بر عهده بگیرید، قراردادهای پرسود را در زمان بی سابقه امضا کنید و شاهد افزایش سفارشات باشید. اما همه اینها نیاز به جریان نقدی بیشتر، برنامه ریزی رشد و تامین مالی مناسب دارد. اگر شرکت شما خیلی سریع در حال رشد است، ممکن است پول نقد کافی برای پرداختن به تعهدات مالی روزانه خود از جمله صورتحساب ها، حقوق و دستمزد و منابع نداشته باشید.

مدیریت رشد سریع کسب و کار سریع همیشه آسان نیست - اما یک رویکرد پیشگیرانه و گام به گام می تواند به مدیریت پذیرتر شدن آن کمک کند. ضروری است که، حتی در دوره رونق، کنترل اوضاع را حفظ کنید.

1. اهداف رشد خود را مشخص کنید

در مورد رشد خود استراتژیک باشید. این تمرین خوبی است که ابتدا از خود چند سؤال اساسی بپرسید تا اهداف کلیدی خود را مشخص کنید.

·        آیا سرمایه لازم برای تامین مالی رشد خود را دارم؟

·        آیا من مشکل جریان نقدی دارم یا به خوبی مدیریت می کنم؟ به عنوان مثال، آیا من دارایی دارم که در صورت نیاز بتوانم آن را به پول نقد تبدیل کنم؟

·        آیا من خیلی سریع در حال گسترش هستم؟

·        آیا من به این دلیل رشد می کنم که می خواهم سودآورتر باشم یا این رشد به خاطر رشد است؟

·        آیا من خیلی سریع استخدام می کنم؟

·        آیا من مطالبات خود را به اندازه کافی سریع وصول می کنم؟

·        آیا موجودی من با رشد من مطابقت دارد؟

·        آیا خط تولید من کارآمد است؟

·        آیا تیم مدیریت من شایستگی های مناسبی برای مدیریت رشد شرکت من دارد؟

2. تشخیص رشد شرکت خود را انجام دهید

اساساً این بدان معنی است که چگونه شرکت خود را مدیریت می کنید و چگونه می توانید کنترل بیشتری بر جنبه های تجارت خود که بر جریان نقدی شما تأثیر می گذارد به دست آورید. به طور کلی، یک تشخیص جامع رشد شامل تجزیه و تحلیل فروش، سربار، مطالبات، موجودی و دارایی های شما است. سعی کنید و ارزیابی کنید که آیا موجودی و دارایی‌های سرمایه‌ای شما بیش از حد جریان نقدی شما را جذب می‌کند یا خیر، در صورت جذب، اقدامات لازم را برای کنترل دقیق آنها انجام دهید. این به شما کمک می کند تا الزامات تامین مالی مجدد خود را تعریف کنید و به شما کمک می کند از مشکلات نقدینگی آینده جلوگیری کنید.

3. اطمینان حاصل کنید که رشد شما پایدار است.

مطمئن باشید که شرکت شما در حال رشد فصلی یا یکباره نیست.

4. یک استراتژی رشد تهیه کنید

یک استراتژی رشد تهیه کنید که به شما امکان می دهد خطرات و فرصت های شرکت خود را درک کنید. استراتژی شما نتیجه نگاه دقیق به منابع داخلی، بازار، اقتصاد، رقبا، کانال های بازاریابی و توزیع و جمعیت است.

5. نیازهای نقدی خود را پیش بینی کنید

با انجام تجزیه و تحلیل ورودی و خروجی نقدینگی، نیازهای نقدی خود را پیش بینی کنید. این به شما امکان می دهد تا نیازهای نقدی آینده را تعیین کنید. با دانستن این موضوع، می توانید به وضعیت مالی فعلی خود نگاه کنید و ارزیابی کنید که آیا می توانید بهبودهایی ایجاد کنید یا خیر. ممکن است بتوانید منابع مالی اضافی برای سرمایه در گردش دریافت کنید، بدهی خود را بازسازی کنید یا دارایی های استفاده نشده را به پول نقد تبدیل کنید.

6. مطالبات و مطالبات پرداختنی را تجزیه و تحلیل کنید

مطالبات و مطالبات پرداختنی را تجزیه و تحلیل کنید تا ببینید چگونه می توانید مشکلات نقدینگی خود را بهبود بخشید. برای بهبود نحوه مدیریت مطالبات خود، مطمئن شوید که:

·        بررسی اعتبار مشتریان را انجام دهید

·        شرایط پرداخت روشن داشته باشید

·        از روش های صحیح جمع آوری استفاده کنید

·        مشکلات را به سرعت حل کنید

·        نظارت بر زمان جمع آوری و استفاده از ابزار مناسب برای حساب های عقب افتاده قابل ملاحظه، مانند مسدود کردن حساب ها

اگر سیاست اعتباری شما بر جریان نقدی شما تأثیر می گذارد، آیا راهی برای کاهش زمان وصول شما وجود دارد؟

همین منطق را در بررسی وجوه پرداختنی خود اعمال کنید: فروش تا زمانی که پول در بانک شما نباشد، فروش نیست. از خودت بپرس:

·        چقدر اعتبار تجاری از تامین کنندگان خود دریافت می کنید؟ چقدر سود پرداخت می کنید؟

·        آیا برای پرداخت به تامین کنندگان خود تا سررسید صبر می کنید یا پیش پرداخت می کنید؟

·        آیا می توانید اعتبار تجاری خود را تمدید کنید؟

·        آیا از روش "در زمان" استفاده می کنید، یعنی با هماهنگی دقیق سفارشات مجدد و تحویل، موجودی خود را کاهش می دهید؟

7. کنترل هزینه ها

کنترل هزینه ها از طریق برنامه ریزی دقیق می توانید استفاده از یک سیستم ساده سازی دقیق را در نظر بگیرید که به هزینه های سربار مانند: اجاره، تجهیزات، منابع انسانی، لوازم اداری و غیره می پردازد. مطمئن شوید که اهداف مشخصی را برای کاهش هزینه ها تعیین کرده اید، برای کمک به کاهش هزینه ها، شخصی پاسخگو و ایمن را به کارمندان اختصاص دهید. . به ویژه در مورد حفظ کنترل هزینه ها در طول جهش های رشد که کسب و کارها اغلب در هزینه های خود زیاده روی می کنند، مراقب باشید.

8. کنترل بدهی

بدهی را کنترل کنید تا اطمینان حاصل کنید که وام دهندگان شما همچنان شما را به عنوان یک مشتری بادوام در نظر می گیرند و منابع مالی لازم را برای رفع نیازهایتان به شما می دهند. به یاد داشته باشید که شرکت های با رشد بالا می توانند برای مؤسسات مالی خطرآفرین باشند. شما همچنین می توانید به دنبال جایگزینی برای تامین مالی با بدهی معمولی باشید. به عنوان مثال، می‌توانید برنامه‌های پرداخت بهتری را با تامین‌کنندگان مذاکره کنید، یا به اجاره در مقابل خرید دارایی نگاه کنید.

9. تامین مالی مجدد مورد نیاز خود را دریافت کنید

پس از تجزیه و تحلیل شرکت خود، بهتر می توانید روش های پرداخت خود را بررسی کنید. تامین مالی مجدد می تواند با تنظیم مجدد بدهی ها و تقسیم پرداخت ها در یک دوره طولانی تر به کاهش پرداخت های ماهانه شما کمک کند.

مشابه یک برنامه تامین مالی در هر دو مورد، وام دهنده شرایط بازپرداخت بدهی خاصی را تعیین می کند که شما باید بتوانید آنها را انجام دهید. اگر نتوانید توانایی بازپرداخت خود را نشان دهید، وام دهنده نمی تواند به تنهایی ریسک را متقبل شود.

BDC وام های تجاری را برای بازپرداخت بدهی برای مشاغلی که در حال توسعه سریع، خرید تجهیزات یا افزایش انعطاف پذیری مالی هستند، ارائه می دهد. به عنوان مثال، می توانید چندین بدهی را با یک بدهی جایگزین کنید که مدیریت آن آسان تر است. BDC همچنین بازپرداخت مجدد با مدت انعطاف پذیری را ارائه می دهد که می تواند در اقساط مساوی ماهانه، تدریجی یا فصلی بازپرداخت شود. شرایط، نرخ جریان نقدی شرکت شما را در نظر می گیرند. دوره بازپرداخت با توجه به ماهیت دارایی های ارائه شده به عنوان تضمین تعیین می شود.

اگر به چند سوال از پنج سوال زیر پاسخ مثبت دهید، BDC ممکن است بتواند به شما وامی برای تامین مالی مجدد بدهی شما بدهد:

·        آیا تیم مدیریت شما شایسته و با تجربه است؟

·        آیا می توانید به وضوح توانایی خود را در بازپرداخت وام نشان دهید؟

·        آیا کسب و کار شما سرمایه خوبی دارد؟

·        با در نظر گرفتن پروژه تجاری خود، آیا سرمایه در گردش شما برای پوشش نیازهای کوتاه مدت کافی است؟

·        اگر کسب و کار شما در مرحله راه اندازی یا توسعه است؟ آیا یک طرح تجاری کامل (شامل پیش بینی مالی و شرح تیم مدیریتی، محصولات و بازار شما) تهیه شده است؟


استراتژی اقیانوس آبی چیست؟

استراتژی اقیانوس آبی یک اصطلاح صنعت کارآفرینی است که در سال 2005 برای توصیف بازاری جدید با رقابت کم یا موانع موجود بر سر راه نوآوران ایجاد شد. این اصطلاح به «اقیانوس خالی» وسیعی از گزینه‌ها و فرصت‌های بازار اشاره دارد که با ظهور یک صنعت یا نوآوری جدید یا ناشناخته رخ می‌دهد.

اصطلاح "اقیانوس آبی" توسط استادان مدرسه بازرگانی INSEAD، چان کیم و رنه موبورن در کتابشان استراتژی اقیانوس آبی: چگونه فضای بازار بی‌رقیب ایجاد کنیم و رقابت را بی‌ربط کنیم (2005) ابداع کردند. نویسندگان، اقیانوس‌های آبی را به‌عنوان بازارهایی تعریف می‌کنند که با سودهای بالقوه بالا مرتبط هستند یک اقیانوس آبی (از نقطه نظر بازاریابی) یک فضای بازار در عین حال استفاده نشده یا بدون رقابت در نظر گرفته می شود.

این اصطلاح توسط چان کیم و رنه موبورن در کتاب استراتژی اقیانوس آبی: چگونه فضای بازار بی‌رقیب ایجاد کنیم و رقابت را بی‌ربط کنیم، ابداع شد. شرکت های اقیانوس آبی تمایل دارند تا مبتکران زمان خود باشند. اقیانوس‌های آبی با «اقیانوس‌های قرمز» در تضاد هستند، که مشخصه‌ی آن‌ها رقابت سخت و بازارهای شلوغ است.

کیم و موبورن در کتاب خود حدود 150 استراتژی اقیانوس آبی را نوشتند که توسط شرکت‌ها در طول 100 سال انجام شده است.

استراتژی اقیانوس آبی چگونه کار می کند؟

در یک صنعت تثبیت شده، شرکت ها برای هر بخش از سهم بازار موجود با یکدیگر رقابت می کنند. رقابت اغلب آنقدر شدید است که برخی از شرکت ها نمی توانند خود را حفظ کنند. این نوع صنعت، اقیانوس سرخ را توصیف می‌کند که نشان‌دهنده بازاری اشباع شده است که در اثر رقابت خون آلود شده است.

اقیانوس های آبی برعکس را ارائه می دهند. بسیاری از شرکت‌ها به امید یافتن بازار اقیانوس آبی با رقابت بی‌رقیب، نوآوری یا گسترش را انتخاب می‌کنند. بازارهای اقیانوس آبی نیز مورد توجه کارآفرینان هستند.

به طور کلی، بازارهای اقیانوس آبی دارای چندین ویژگی هستند که نوآوران و کارآفرینان آن را دوست دارند. بازار اقیانوس آبی خالص رقیبی ندارد. یک رهبر تجاری بازار اقیانوس آبی دارای مزایای حرکت اول، مزیت های هزینه در بازاریابی بدون رقابت، توانایی تعیین قیمت ها بدون محدودیت های رقابتی، و انعطاف پذیری برای ارائه پیشنهادات خود در جهت های مختلف است.

رهبران تجاری با محصولات و خدمات نوآورانه که می توانند بازارهای اقیانوس آبی را شناسایی کنند فرصت های بی پایانی دارند.

استراتژی اقیانوس آبی در مقابل اقیانوس سرخ

برخلاف اقیانوس آبی، اقیانوس قرمز محیطی از رقابت شدید در میان بسیاری از بازیگران صنعت را توصیف می کند. از آنجایی که بازار مملو از رقبا است، شرکت های جدید باید به شدت برای سهمی از هر گونه سود مبارزه کنند.

شرکت‌هایی که در محیط تجاری اقیانوس سرخ قرار دارند، از استراتژی‌های تجاری بسیار متفاوتی نسبت به شرکت‌هایی که برای خود بازار دارند، استفاده می‌کنند. شرکت های اقیانوس سرخ به جای تلاش برای ایجاد تقاضا، سعی می کنند مصرف کنندگان فعلی را از طریق بازاریابی، قیمت های پایین تر یا محصولات بهبود یافته جذب کنند. به عنوان مثال، بازار بیمه خودرو را در نظر بگیرید: بیشتر بیمه‌گران محصولات تقریباً مشابهی را می‌فروشند و سعی می‌کنند با ارائه معامله‌ای جذاب‌تر از رقبای خود، سهم بازار را به خود اختصاص دهند.

نمونه هایی از شرکت های اقیانوس آبی

اقیانوس آبی مختص زمان و مکان است. فورد و اپل دو نمونه از شرکت‌های پیشرو هستند که اقیانوس‌های آبی خود را با دنبال کردن تمایز بالای محصولات با هزینه نسبتا کم ایجاد کردند، که موانع رقابت را نیز بالا برد. آنها همچنین نمونه ای از صنایع در حال رشد در آن زمان بودند که بعدها توسط دیگران نمونه و الگوبرداری شد.

شرکت فورد موتور

در سال 1908، شرکت فورد موتور مدل T را به عنوان خودروی توده مردم معرفی کرد. این فقط یک رنگ و یک مدل بود، اما قابل اعتماد، بادوام و مقرون به صرفه بود. در آن زمان، صنعت خودرو هنوز در مراحل ابتدایی خود بود و تقریباً 500 خودروساز خودروهای سفارشی تولید می کردند که گرانتر و کمتر قابل اعتماد بودند. فورد فرآیند تولید جدیدی را برای تولید انبوه خودروهای استاندارد با کسری از قیمت رقبای خود ایجاد کرد.

سهم بازار مدل T از 9 درصد در سال 1908 به 61 درصد در سال 1921 افزایش یافت و رسماً جایگزین کالسکه اسبی به عنوان روش اصلی حمل و نقل شد.

شرکت اپل

شرکت اپل با سرویس دانلود موسیقی iTunes خود اقیانوس آبی پیدا کرد. در حالی که هر ماه میلیاردها فایل موسیقی به طور غیرقانونی دانلود می شد، اپل اولین فرمت قانونی برای دانلود موسیقی را در سال 2003.5 ایجاد کرد.

استفاده از آن آسان بود و به کاربران امکان خرید آهنگ های جداگانه با قیمت مناسب را می داد. اپل با ارائه صدایی با کیفیت بالاتر همراه با عملکردهای جستجو و ناوبری، میلیون ها شنونده موسیقی را که به دزدی دریایی موسیقی می پرداختند، جلب کرد. اپل با ایجاد جریان جدیدی از درآمد از یک بازار جدید و در عین حال دسترسی راحت‌تر به موسیقی، آیتونز را برای تولیدکنندگان موسیقی، شنوندگان موسیقی و اپل تبدیل به برد-برد-برد کرد.

نتفلیکس

نمونه دیگری از یک شرکت اقیانوس آبی Netflix  است، شرکتی که صنعت سرگرمی را در دهه 2000 دوباره اختراع کرد. نتفلیکس به جای ورود به بازار رقابتی فروشگاه‌های کرایه ویدیو، مدل‌های جدیدی از سرگرمی ایجاد کرد: ابتدا با معرفی کرایه‌های ویدیویی از طریق پست، بعداً با پیشگامی در اولین پلتفرم پخش ویدئویی که هزینه آن توسط اشتراک کاربران پرداخت می شود.

به دنبال موفقیت آنها، بسیاری از شرکت های دیگر راه نتفلیکس را دنبال کردند. در نتیجه، هر شرکت جدیدی که بخواهد مدل اشتراک ویدیویی را راه‌اندازی کند، به جای اقیانوس آبی، با اقیانوس قرمز روبرو می‌شود.

خط پایین

یک اقیانوس آبی رویای یک کارآفرین را توصیف می کند: یک بازار کشف نشده، بدون هیچ رقابتی که به نوآوران اجازه می دهد محصولات جدیدی ایجاد و معرفی کنند که سهم زیادی از بازار را به خود اختصاص دهد. با این حال، دریای آبی همیشه آسان نیست. کارآفرینانی که به دنبال استفاده از استراتژی اقیانوس آبی هستند، ابتدا باید بازار خود را ایجاد کنند، مشتریان را جذب کنند و محصولی را توسعه دهند که قبلا هرگز آزمایش نشده است. به همین دلیل، فرصت های موفق اقیانوس آبی می تواند نادر و دور از دسترس باشد.

مراحل اجرای استراتژی اقیانوس آبی چیست؟

در Blue Ocean Shift، کیم و موبورن یک فرآیند پنج مرحله‌ای را برای شرکتی ارائه می‌کنند که می‌خواهد به سمت استراتژی اقیانوس آبی حرکت کند. به طور خلاصه آنها عبارتند از:

·        فرآیند را شروع کنید: یک نقطه شروع را انتخاب کنید و تیم مناسب را ایجاد کنید.

·        درک کنید که اکنون کجا هستید: وضعیت فعلی بازی برای تیم خود، از جمله نقاط قوت و ضعف را شناسایی کنید.

·        تصور کنید کجا می‌توانید باشید: نقاط درد پنهان را مشخص کنید و غیرمشتری‌هایی را که می‌خواهید به آنها دسترسی پیدا کنید، شناسایی کنید.

·        نحوه رسیدن به آنجا را بیابید: گزینه های جایگزین را توسعه دهید و شروع به بازسازی مرزهای بازار کنید.

·        حرکت خود را انجام دهید: یک مدل تصویر بزرگ را رسمی کنید و به سرعت حرکت اقیانوس آبی خود را آزمایش کنید.

چرا اجرای استراتژی اقیانوس آبی دشوار است؟

اجرای استراتژی‌های اقیانوس آبی به یک دلیل ساده دشوار است: اگر آسان بود، احتمالاً کسی قبلاً آن را انجام می‌داد. از آنجایی که استراتژی‌های اقیانوس آبی مستلزم شناسایی بازارهای دست‌نخورده، و گاهی اوقات اختراع مجدد خود بازار است، استراتژی اقیانوس آبی یک بازی پرخطر است که همیشه نتیجه نمی‌دهد. با این حال، هنگامی که موفق می شود، پاداش قابل توجهی است.

استراتژی شکست خورده JCPenney برای اقیانوس آبی چه بود؟

در سال 2011، JCPenney در زمان مدیر عامل جدید خود، ران جانسون، که تلاش کرد شرکت را به سمت استراتژی اقیانوس آبی سوق دهد، یک اشتباه استراتژیک دیدنی را مرتکب شد. در آن زمان، JCPenney مشکلات مالی داشت، اما همچنان به عنوان یک صنعت پیشرو برای خرید ارزش در نظر گرفته می شد. جانسون تلاش کرد JCPenney را به مشتریانی مجلل تر، با بوتیک های داخل فروشگاه و کالاهای انحصاری متمایز کند. در همان زمان، او قفسه‌های ترخیص کالا و کوپن‌هایی را که وفادارترین مشتریان شرکت را جذب می‌کرد، کنار گذاشت.

بدتر از همه، جانسون به جای آزمایش تغییرات در گروه کوچکی از فروشگاه‌های آزمایشی، آنها را در تمام 1800 فروشگاه JCPenney اجرا کرد. پس از کمتر از 18 ماه ریاست، JCPenney از S&P 500 Index خارج شد و جانسون اخراج شد.

رقابت بدون ریسک با 100000 دلار پول نقد مجازی

مهارت های معاملاتی خود را با شبیه ساز سهام رایگان ما امتحان کنید. با هزاران معامله‌گر Investopedia رقابت کنید و راه خود را به سمت بالا معامله کنید! قبل از شروع به خطر انداختن پول خود، معاملات را در یک محیط مجازی ارسال کنید. استراتژی های معاملاتی را تمرین کنید تا زمانی که آماده ورود به بازار واقعی هستید، تمرین مورد نیاز خود را داشته باشید. امروز شبیه ساز سهام ما را امتحان کنید.

 


اهمیت ایجاد استراتژی برند

کسب و کارها برندی می خواهند که کارآمد باشد. آن‌ها می‌خواهند بازده سرمایه‌گذاری خود را ببینند، از رقبای خود متمایز شوند و توجه بی‌نظیر مشتری را به خود جلب کنند. اما برای آن جمله خوب قدیمی در مورد شمردن جوجه ها می توان چیزهای زیادی گفت. قبل از در نظر گرفتن عملکرد برند و تمرکز بر دستیابی به نتایج، باید با درست کردن استراتژی برند خود شروع کنید.

بهترین برندها به قدری مؤثر بر استراتژی برند خود تسلط دارند که حتی بدون حضور لوگوی آنها و صرف نظر از اینکه آنها را در کدام کانال پیدا می کنید، هنوز دقیقاً می دانید که با کدام شرکت در حال تعامل هستید. ممکن است نحوه صحبت آنها، محتوایی که ایجاد می کنند، زبانی که استفاده می کنند، احساساتی که برمی انگیزند یا فلسفه ای که ترویج می کنند باشد. هرچه که باشد، فوراً قابل تشخیص است و غیرقابل انکار است.

در زمانی که مصرف‌کنندگان اصالت و ارزش‌هایی را می‌طلبند که می‌توانند خود را با آن‌ها هماهنگ کنند، مهم‌تر از هر زمان دیگری است که برندها در مورد آنچه که می‌خواهند شفاف باشند. عصر اطلاعات جایی برای پنهان شدن ندارد و برندها بدون اعتقاد قوی به اینکه چه کسی هستند و چه چیزی آنها را متفاوت می کند به سرعت کشف می شوند - و فراموش می شوند. اما دادن استراتژی برند واقعی و متمایز به کسب‌وکارتان به آن کمک می‌کند تا از رقبا متمایز شود و ارتباطات معنادارتری با مشتریان شما ایجاد کند.

برند چیست؟

وقتی از مردم می‌خواهیم منظور ما از «برند» را در نظر بگیرند، ممکن است آنها را متعجب کنیم که متوجه شوند این احساس اغلب به‌جای چیزی خاص به ذهن خطور می‌کند - مانند یک لوگو یا یک پالت رنگ. اما دلیل آن این است که نام تجاری ترکیبی از شهرت و ادراک است که آن را تقریباً کاملاً ذهنی می کند. به قول جف بزوس (موسس آمازون)، "برند شما چیزی است که دیگران در مورد شما وقتی در اتاق نیستید می گویند."

این می تواند کاملاً یک فکر ترسناک باشد زیرا در نهایت برند شما به خاطر مصرف کنندگان شما به وجود می آید. این همان چیزی است که آنها می گویند. این چیزی است که از آن می گیرند. خواه آنها آن را باور کنند. خواه طنین انداز باشد. و در نهایت، چه موفق شود یا نه.

یک برند قدرتمند یک ارتباط شخصی و ناملموس با مخاطبان خود ایجاد می کند که اغلب از محصول ارائه شده خود فراتر می رود.

بیایید در مورد صابون صحبت کنیم.

برای مشاهده، استفاده و خرید، تقریباً هیچ کیفیت برجسته ای از این لوازم حمام بی ادعا وجود ندارد. بنابراین، چه چیزی ما را وادار می‌کند به سراغ یک کف‌ساز لغزنده بر دیگری برویم؟

وقتی Dove بار زیبایی خود را ساخت، آنها یک چیز را روشن کردند: "این یک صابون نیست."

به جای تلاش برای رقابت به روش سنتی - با بسته بندی های مختلف یا شاید یک لوگوی مدرن - Dove از ویژگی های یک نوار صابون معمولی در برابر آن استفاده کرد. و با انجام این کار، آنها به سرعت خود را از رقبای خود متمایز کردند: "اگر از یک نوار صابون معمولی استفاده می کنید، متوقف شوید." صابون پوست را خشک می کند.

نوار زیبایی Dove به‌عنوان «دروازه‌ای به سوی پوست زیبا»، «بهترین رازی» که تمام خانواده می‌توانستند از آن لذت ببرند، استفاده از آن «غیرقابل انکار» رضایت‌بخش است، یک خوراکی دلپذیر که «لحظه‌های کوچک متعددی را می‌بخشد» توصیف شد. مراقبت در طول روز. آن‌ها تجربه‌ای مجلل را به تصویر کشیدند که بسیار فراتر از روش پیش پاافتاده و ساده پاکسازی است که از 2800 قبل از میلاد وجود داشته است.

بنابراین، برخلاف تمام جعبه‌های مربع کوچک دیگر روی قفسه که ادعا می‌کنند «صابون اصلی» از زمان اولین کشف در بابل باستان هستند، «بار کرم زیبایی» Dove فضایی خاص را به تصویر می‌کشد. آنها به جای تلاش برای رقابت، متمایز شدند. و حتی در سال 2019، هنوز توسط Business Insider به عنوان "بهترین صابون نواری که می توانید خریداری کنید" نامیده می شد.

بهترین برندها چیزی را به ما القا می کنند. ما به آن‌ها وابسته می‌شویم، زیرا ارزش‌های ما را منعکس می‌کنند، آن‌ها از چیزی دفاع می‌کنند که ما به آن اعتقاد داریم و - از طریق انتخاب قدرتمندمان - ما عمداً آن بخش‌های خود را به دیگران منتقل می‌کنیم. ما می گوییم: "من از صابون استفاده نمی کنم"، "من از Dove"s Beauty Bar استفاده می کنم."

استراتژی برند چیست؟

موقعیت یابی منحصربفرد برند Dove"s Beauty Bar بدون استراتژی برند فراگیر امکان پذیر نبود. استراتژی برند شما خلاصه می کند که چرا کسب و کار شما فراتر از کسب درآمد وجود دارد. این تعریف می کند که چه چیزی باعث می شود برند شما آن چیزی باشد که هست، چه چیزی آن را از رقبا متمایز می کند و چگونه می خواهید مشتریانتان آن را درک کنند.

به هر حال، اگر نتوانید به وضوح مشخص کنید که چه چیزی برند شما را متمایز می کند، دیگران چگونه این کار را انجام خواهند داد. استراتژی برند شما هرگز نباید کسی را به این فکر وا دارد که "پس چه؟"

باید آنها را به فکر فرو برد، "البته!"

این باید مشکلاتی را که در تلاش برای حل آنها هستید در بر گیرد به گونه ای که فوراً با کسانی که از آنها رنج می برند طنین انداز شود. به طوری که تا زمانی که به قفسه ها و پلتفرم های رسانه های اجتماعی می رسد، کار سخت از قبل انجام شده است. آنها با خود فکر می کنند: "صابون باعث خشکی پوست من می شود." "من سزاوار هر روز یک رفتار دلپذیر هستم!"

و به همین ترتیب، شما قلب مهم ترین مخاطبان خود را مجذوب خود کرده اید. اونایی که تو با همدلی می کردند و سعی می کردند سود ببرند.

بدون فریاد زدن در مورد اینکه برند شما چقدر عالی است، چیزی بسیار ارزشمندتر گفته اید. شما به انتخاب خاصی از افراد نشان داده اید که آنها را درک می کنید. و شما دقیقاً به آنها گفته اید که چه کاری می توانید برای آنها انجام دهید.

در نهایت، برند شما ممکن است بر اساس 100 سال تجربه اوج ساخته شود. ممکن است از تکنولوژی پیشرو استفاده کند. یا یک فرآیند علامت تجاری. با این حال، اگر Dove SoftSoap را همراه با این شعار معرفی می‌کرد: «صابون، اما نرم‌تر»، فقط یک نرم‌کننده دیگر بود و سعی می‌کرد کارها را کمی بهتر انجام دهد.

گلابی رقیبی است که بیش از 200 سال میراث دارد. محصول آنها با فرآیند قالب گیری منحصر به فرد تهیه می شود. با دست تمام شده و با چشم بررسی می شود. بالغ شده تا به شفافیت محض برسد

بهترین استراتژی های برند واقعاً مخاطبان خود را درک می کنند. آنها را به گونه ای درک می کنند که حتی ممکن است خودشان هم نتوانند. آنها زیر سرپوش چیزی قرار می گیرند که آنها را تیک می زند. چه چیزی به آنها انگیزه می دهد، چه چیزی آنها را خاموش می کند و احتمالاً درباره چه چیزی فریاد می زنند. آنها می دانند که یک صابون شفاف برای جلب نظر آنها و متقاعد کردن آنها برای رها کردن دیگران کافی نیست.

بنابراین، استراتژی برند چیست؟

خوب، این چیزی است که وجود شما را توجیه می کند، موقعیت شما را تعیین می کند و یک ارتباط منحصر به فرد و معنی دار با مشتری شما ایجاد می کند.

در اینجا 6 کاری که برند مختل کننده تیغ زنانه، Friction Free Shaving انجام می دهد تا استراتژی برند خود را عملی کند و درک ذاتی و واقعی آنها از مخاطبان خود را ثابت کند، آورده شده است:

1. آنها مشتری خود را در قلب برند خود قرار می دهند و با آنها همدلی می کنند:

برای مدت طولانی، ما خانم‌ها مجبور بودیم تیغ‌های پلاستیکی و بی کیفیتی را تحمل کنیم که هرگز برای بدن زنان طراحی نشده‌اند. بنابراین ما تیغ مخصوص دسته فلزی FFS را طراحی کردیم تا اکثر موها را در یک حرکت از بین ببرد.

2. ارزش های برند خود را روشن می کنند:

آیا می‌دانستید از 260 میلیون تن پلاستیکی که سالانه در جهان تولید می‌شود، حدود 10 درصد آن به اقیانوس می‌رود؟ سالانه بیش از یک میلیون حیوان دریایی به دلیل محتویات پلاستیکی موجود در دریا جان خود را از دست می دهند. به همین دلیل است که با طرح بازیافت تیغه‌های خود، موضع می‌گیریم و برای همیشه به ریش‌های یکبار مصرف پلاستیکی نه می‌گوییم!

3. مشتریان خود را تشویق می کنند تا ارزش های خود را به اشتراک بگذارند:

موضع بگیرید و برندی را انتخاب کنید که 100% متعهد به عاری از ظلم باشد.

4. آنها دقیقاً می دانند که چه کسانی هستند و به چیزی که نیستند وانمود نمی کنند:

"بدون تکه های طلا یا کلاژن ماه فقط محصولات فوق العاده ای هستند که از تازه ترین مواد طبیعی ساخته شده اند."

5. آنها درد مشتری خود را کاهش می دهند:

الف) بیایید صادق باشیم. رک و پوست کنده تراشیدن، کمی آزاردهنده است. بنابراین، ما اینجا هستیم تا آن را کمی آسان‌تر کنیم.»

ب) "ما با مالیات صورتی موافق نیستیم - مبلغ اضافی که ما زنان برای چیزهایی مانند تامپون و تیغ دریافت می کنیم." دقیقاً به همین دلیل است که تیغه‌های ما 1 پوند ارزان‌تر هستند* در مقایسه با برخی از مارک‌های معروف، و ما اطمینان می‌دهیم که کیفیت بی‌نهایت بهتر است.

6. آنها لحن مشخصی دارند که با مخاطب هدف آنها طنین انداز می شود:

متوجه می‌شوید که از زمان بلوغ به خاطر تیغ‌های گران‌قیمت، از دستتان خارج شده‌اید.» ناراحت نباش فقط از 9 پوند در ماه (این قیمت یک موکا چاکو لاته است)، هزینه پست رایگان و بدون هزینه پنهان - نمی توانید اشتباه کنید.

بنابراین، در یک جمله: استراتژی برند شما باید به طور واضح بیان کند که چرا برند شما وجود دارد، باید به طور واقعی با مخاطبان هدف شما همدلی کند، باید نقاط درد آنها را به روشی شخصی حل کند و باید پایه و اساس نحوه برقراری ارتباط بصری و بصری باشد.

 


معیارهایی که باید در داشبورد مدیریت خود بگنجانید

همانطور که یک عدد شگفت‌انگیز به هزینه جذب مشتری و رشد درآمد اشاره کرد، بنابراین ما قطعاً این دو نکته را با جزئیات زیاد توضیح خواهیم داد.

1. هزینه جذب مشتری (CAC)

هزینه جذب مشتری (CAC) هزینه به دست آوردن یک مشتری جدید یا مجموع پولی است که تیم شما برای بازاریابی، جذب و وسوسه کردن مشتری برای تصمیم گیری خرید خرج می کند.

از آنجایی که این می تواند یک منطقه هزینه بزرگ برای تیم شما باشد، معیار مهمی برای رسیدن به درستی یا نزدیک شدن به آن تا حد ممکن است. حتی اگر دست به دست هم می دهید، اگر CAC به ازای هر مشتری را در نظر نگیرید، سود خالص شما ممکن است کمتر از هر چیزی باشد که تخمین زده اید.

مایکل دی براون از موسسه Fresh Results در مورد این نکته توضیح می دهد. براون خاطرنشان می‌کند: «زیان‌ها می‌توانند به عنوان رشد در کسب‌وکار ظاهر شوند. ممکن است یک مشتری در حال خرید باشد، تعداد فروش و درآمد ممکن است در حال افزایش باشد، اما اگر ندانید که چقدر برای به دست آوردن آن خریدار و اندازه‌گیری آن با آنچه که در خرید به شما می‌دهند هزینه می‌کنید، در یک آشفتگی در کمترین زمان.»

ممکن است فکر کنید: اگر ما در حال کسب درآمد هستیم، آیا واقعاً مهم است که واقعاً چقدر هزینه برای جذب مشتری جدید دارد؟ کاملا انجام می دهد. چرا؟ زیرا، همانطور که براون توضیح می‌دهد، هنگامی که CAC خود را بشناسید، «می‌دانید که آیا حمایت یک مشتری خاص واقعاً ارزشش را دارد یا خیر. با ایجاد و اندازه‌گیری CAC با ارزش طول عمر مشتری (CLV)، می‌توانید بدانید که کدام کانال‌های جذب مشتری کار می‌کنند و کدام یک باید به طور کامل یا جزئی بازنگری شوند.

اگر یکی از راه‌های جذب مشتری بیش از ارزش خالص جذب آن مشتری - یا چندین مشتری - هزینه داشته باشد، می‌دانید که برای بازگرداندن حاشیه سود به سطح مناسب، هزینه‌های خود را کاهش دهید.

همراه با هزینه جذب مشتری، باید ارزش ویژه مشتری خود را محاسبه و نمایش دهید، که تمام ارزش های طول عمر مشتریان شما (گذشته، فعلی و آینده) است.

Teresa Bartaseviciute از AptBacs توضیح می دهد که این یک معیار ساده نیست، اما یک معیار اساسی است. سودهای آتی با تخفیف تولید شده توسط آن مشتریان را اندازه گیری می کند. ارزش ویژه مشتری یک سیستم ردیابی سودآوری مشتری آینده‌نگر است که امکان درک توانایی بلندمدت یک شرکت برای تولید ارزش سهامداران را فراهم می‌کند.

به عبارت دیگر، ارزش ویژه مشتری هنگام بحث در مورد هزینه جذب مشتری، بخشی از یک معامله بسته است.

2. نشانگرهای وضعیت قرمز-کهربایی-سبز (RAG).

نشانگرهای وضعیت RAG یک عنصر بصری (مناسب برای داشبورد مدیریتی شما) هستند که از رنگ‌های قرمز، کهربایی (زرد) و سبز برای نشان دادن اینکه کدام پروژه‌ها و محصولات تحویلی نیاز به توجه فوری دارند، استفاده می‌کنند.

گاهی اوقات به عنوان مقادیر نشانگر "روشنایی ترافیک" شناخته می شود، رنگ ها مخفف:

·        قرمز: نامطلوب، منی، نیاز به اقدام فوری دارد

·        کهربا: خنثی، طبق معمول عمل کنید

·        سبز: مطلوب، مثبت، نیاز به اقدام فوری کمتری دارد

همانطور که Adam Chase از Music Minds توضیح می‌دهد، «شاخص‌های RAG واقعاً برای کمک به اولویت‌بندی مواردی که نیاز به توجه دارند مفید هستند. مدیران مشغول هستند و زمانی برای بررسی تجزیه و تحلیل ندارند. یک داشبورد باید به سرعت اطلاعات حیاتی را منتقل کند و این برچسب ها به انجام این کار کمک می کنند.

به موقع بودن و بحرانی بودن نقاط تمرکز مسئله بزرگی است که نشانگرهای وضعیت RAG به شناسایی و حل آن کمک می کنند. رنگ‌های چراغ‌های توقف راه‌های آسانی برای نشان دادن بصری مناطق پیشرفت هستند، آن‌هایی که راکد هستند و آن‌هایی که در خطر خارج شدن از کنترل هستند.

آلخاندرو ریوخا از So Influential به این موضوع بیشتر می‌پردازد و خاطرنشان می‌کند: «داشتن وضعیت‌های RAG در داشبورد مدیریت بسیار مهم است، زیرا به تیم کمک می‌کند تمرکز فوری را بداند. اگر اندازه گیری سبز باشد، می توانند از آن بگذرند و به نشانگرهای قرمز توجه بیشتری داشته باشند. داشتن نمودارهای فانتزی روی صفحه یک چیز است، اما برای ارزیابی عملکرد خود باید یک دید کلی از اهداف خود داشته باشید.

در مجموع، استفاده از داشبورد اجرایی یک راه آسان برای برجسته کردن مواردی است که در چه زمانی به بیشترین توجه نیاز دارد، به طوری که مدیران بدانند زمان، بودجه و منابع بیشتری را برای تبدیل مقادیر قرمز به سبز - یا کهربایی، در صورتی که چیزی نیاز دارد، اختصاص دهند. زمان طولانی برای حل کردن

3. عملکرد کمپین و کلیک ها

در حالی که ممکن است به نظر می‌رسد که این یک معیار مهم‌تر برای گنجاندن باشد، کلیک‌ها روی کمپین‌های شما، همراه با هزینه آن کلیک‌ها فکر کنید عملکرد کمپین در کل قطعاً چیزی است که باید در داشبورد مدیریت خود لحاظ کنید. این معیاری است که بر درآمد تأثیر می گذارد، بنابراین چیزی است که مدیران باید بدانند.

بارت تورچینسکی از ResumeLab اهمیت این موضوع را بیشتر توضیح می‌دهد: «ما می‌توانیم عملکرد کمپین‌هایمان را با کلیک‌ها، هزینه‌های ما و هزینه‌های هر مشتری ببینیم. دیدن ثمره تلاش هایمان به این وضوح عالی است. ما از این برای تقویت روحیه برای کسانی که آن کمپین ها را پیش می برند استفاده می کنیم. اگر در این معیار ضعیف باشیم، می‌توانیم به سرعت تطبیق دهیم و به تیم کمک کنیم.»

4. مقایسه ربع به فصل

ملانی موسون از InsureFresno.com توضیح می‌دهد: «روندها و پیشرفت‌های بلندمدت بیشتر از نوسانات زمان حال اهمیت دارند. با مقایسه پیشرفت با سه ماهه و سال های گذشته، می توانید همه چیز را در چشم انداز نگه دارید. ممکن است اخیراً افتی را تجربه کرده باشید، اما دیدن اینکه علیرغم این وضعیت بهتر از یک سال پیش هستید، می تواند دلگرم کننده باشد.

چه بهتر یا بدتر از سه ماهه یا سال مالی قبل از آن هستید، قرار دادن این مورد در داشبورد مدیریتی خود، نکات نگران کننده یا ستایشی را که تیم اجرایی می تواند به تک تک مدیران جلب کند، برجسته می کند.

آیا شرایط تخفیف‌دهنده‌ای وجود داشت که تیم شما را از انجام بهترین کار باز داشت، به عنوان مثال. شروع COVID-19؟ یا فقط یک ربع تعطیل بود؟ دانستن دلایل از دست دادن علامت می تواند به ایجاد چشم انداز در همه چیز کمک کند و به تیم ها کمک می کند تا چگونگی بازگشت به زمان های موفق تر را تجزیه و تحلیل کنند.

5. زمان در صفحه و طول مدت جلسه

در حالی که مدیران به طور طبیعی به سمت پایان مالی کارها کشیده می‌شوند، یعنی چیزی که در واقع منجر به دلارهایی برای کسب و کار می‌شود، معیارهای کلی عملکرد بازاریابی شما باید در داشبورد شما گنجانده شود. شما باید مواردی مانند مدت زمان و زمان جلسه را در صفحه قرار دهید. دو متخصص در زیر این عناصر را با جزئیات بیشتری مورد بحث قرار می دهند.

میشل دوانی از lovedevani یک معیار بازاریابی خاص را مورد بحث قرار می دهد که شامل: میانگین مدت جلسه است. دوانی خاطرنشان می‌کند: «مدت زمانی که کاربر در وب‌سایت شما باقی می‌ماند را تشخیص می‌دهد و می‌تواند به شما کمک کند تا تعیین کنید آیا محتوای مفیدی دارید یا خیر. به طور کلی، اگر کاربر به مدت 2 تا 3 دقیقه در سایت شما بماند، نتیجه خوبی خواهید داشت زیرا به این معنی است که به محتوای شما علاقه مند است. این به شما کمک می‌کند تا بدانید که آیا باید موضوعات یا شیوه نوشتن خود را تغییر دهید تا کاربران بیشتری جذب کنید یا کاری را که انجام می‌دهید حفظ کنید زیرا نتایج خوبی کسب می‌کنید.

همانطور که دوانی اشاره کرد، مدت زمان جلسه ردیابی می تواند به تیم بازاریابی شما اطلاع دهد که چه نوع محتوایی برای خوانندگان مفید و جالب است و چه چیزی نیست. دانستن این موضوع می تواند به اصلاح مواردی که در صفحات فرود و پست های وبلاگ آینده اضافه شود کمک کند.

به طور مشابه، کارلوس روزادو از استودیو Outlook خاطرنشان می‌کند که زمان در سایت «به شما کمک می‌کند بدانید که آیا صفحه شما برای کاربران عملکرد خوبی دارد یا خیر. هرچه تعامل کاربر بهتر باشد، احتمال اینکه زمان بیشتری را در سایت شما بگذرانند بیشتر می شود. هرچه زمان کمتری در یک صفحه با عملکرد بالا باشد، احتمال قطع ارتباط آشکاری وجود دارد که بر بازدیدهای صفحه، نرخ پرش و تبدیل ها تأثیر می گذارد. میانگین زمان در سایت تاثیر زیادی بر نحوه عملکرد صفحه شما دارد."

همانطور که Rosado اشاره می‌کند، این معیار همچنین بر اینکه چه محتوا یا چه صفحاتی عملکرد خوبی دارند نیز تأثیر می‌گذارد. همانطور که قبلاً ذکر شد، این ممکن است تأثیر مستقیمی بر درآمد نداشته باشد، اما به طور غیرمستقیم بر نتایج درآمد تأثیر می گذارد، بنابراین این معیارهای عالی برای پیگیری به خاطر تیم بازاریابی شما هستند.

6. سود و زیان ماهانه

داشبورد مدیریت شما در هر زمانی از سال مالی قابل دسترسی است: شروع، پایان هر سه ماهه، نیمه یا پایان سال که به این معنی است که داشتن توانایی ردیابی سود و زیان ماهانه برای تیم اجرایی عالی است. زبانه ها را حفظ کنید

کارن گوردون از Goodshuffle Pro عمیق‌تر به این موضوع می‌پردازد. گوردون خاطرنشان می کند: «درآمد به خودی خود نشان دهنده عملکرد خوب یک شرکت نیست. اگر هر هفته درآمد فوق العاده بالایی داشته باشند، اما هزینه های سربار/تولیدشان بالا باشد، دوام نخواهند داشت. شرکت‌هایی که دوام می‌آورند، آن‌هایی هستند که ماه‌ها را به طور مداوم با سود به پایان می‌رسانند. همیشه ماه‌هایی وجود خواهند داشت که آنها با ضرر تمام می‌شوند، اما روند کلی باید به سمت سودهای قابل توجه حرکت کند، که به مراقبت از این ضررها کمک می‌کند.

گوردون حقیقت تلخی را بیان می کند: اگر شرکت شما به طور مداوم درآمد کسب نمی کند، مشکل وجود دارد. یک ماه از دست رفته اینجا و آنجا طبیعی است. اما ضررهای ناشی از ضرر و درآمدهای از دست رفته منظم به این معنی است که چیزی اشتباه است. قرار دادن این معیار در داشبورد خود برای ردیابی ماهانه یک راه عالی برای مشاهده سودهای رو به کاهش قبل از اینکه از کنترل خارج شوند، ماه ها متوالی یا بدتر از آن، یک چهارم کامل یا بیشتر است.

این داشبوردهای مدیریتی سود و زیان رایگان را مرور کنید تا همه سود و زیان را در زمان واقعی ردیابی کنید.

7. درآمد هدف در مقابل درآمد واقعی

درآمد چیزی است که تقریباً همه می توانند پشت سر بگذارند زیرا هر تیم در سازمان شما مستقیم یا غیرمستقیم در درآمد شرکت دخیل است.

خواه این تیم فروش باشد که تأثیر مستقیمی بر درآمد دارد، یا بازاریابی، که ممکن است از طریق درآمد تحت تأثیر تأثیر غیرمستقیم تری داشته باشد، شفاف بودن در مورد اهداف درآمدی در نظر گرفته شده و واقعی در داشبورد مدیریتی شما می تواند درآمد را در چشم انداز مدیریت ارشد قرار دهد.

دوین اهرن از Mid Fl Material Handling به این نکته اشاره می کند. Ahern خاطرنشان می کند: «این معیار بسیار مهم است زیرا نشان می دهد که شرکت شما در برابر برنامه فروش شما چگونه عمل می کند. پشت پیش بینی درآمد می تواند نشان دهنده تعدادی از مشکلات مختلف باشد - از کوچک شدن قیف فروش گرفته تا تیم فروش با عملکرد ضعیف. در حالی که این متریک بدون کاوش عمیق‌تر علت اصلی را نشان نمی‌دهد، بینش فوری به عملکرد فروش می‌دهد."

شما نه تنها شفافیت را برای مدیران سطح C ارائه می کنید، بلکه به طور بالقوه هرگونه اشتباهی را که تیم فروش شما در سال مالی گذشته داشته است، شناسایی می کنید و به تعیین دقیق این مشکلات و نحوه رفع آنها کمک می کنید. همچنین می‌توانید چند نمونه داشبورد درآمد رایگان را در اینجا بررسی کنید تا به شما کمک کند در جریان درآمد شرکت خود باقی بمانید.


تولید ناب چیست؟

اصول تولید ناب یک فرآیند تولید مبتنی بر ایدئولوژی به حداکثر رساندن بهره وری در حالی که به طور همزمان ضایعات را در یک عملیات تولیدی به حداقل می رساند. بر اساس اصل ناب، ضایعات چیزی است که ارزشی را که مشتریان مایل به پرداخت آن هستند، اضافه نمی کند.

مزایای تولید ناب شامل کاهش زمان و هزینه های عملیاتی و بهبود کیفیت محصول است.

این روش که به عنوان تولید ناب نیز شناخته می شود، مبتنی بر اصول ساخت خاصی است که بر سیستم های تولید در سراسر جهان و همچنین صنایع دیگر از جمله مراقبت های بهداشتی، نرم افزار و صنایع مختلف خدماتی تأثیر گذاشته است.

تولید ناب چگونه کار می کند؟

اصل اصلی در اجرای سیستم تولید ناب، حذف ضایعات برای بهبود مستمر یک فرآیند است. با کاهش ضایعات برای ارائه بهبود فرآیند، تولید ناب به طور پایدار ارزش را به مشتری ارائه می دهد.

انواع ضایعات شامل فرآیندها، فعالیت ها، محصولات یا خدماتی است که به زمان، پول یا مهارت نیاز دارند اما برای مشتری ارزش ایجاد نمی کنند. اینها می‌توانند استعدادهای کم استفاده، موجودی‌های اضافی یا فرآیندها و رویه‌های بی‌اثر یا بیهوده را پوشش دهند.

حذف این ناکارآمدی ها باید خدمات را ساده کند، هزینه ها را کاهش دهد و در نهایت صرفه جویی را برای یک محصول یا خدمات خاص از طریق زنجیره تامین برای مشتری فراهم کند.

چرا تولید ناب مهم است و چگونه می تواند کمک کند؟

ضایعات در صنعت، خواه کارگران بیکار، فرآیندهای ضعیف یا مواد بلااستفاده باشند، باعث کاهش بهره وری می شوند و هدف تولید ناب حذف این موارد است. انگیزه های پشت این امر بسته به نظر متفاوت است، از افزایش سود گرفته تا ارائه منافع به مشتریان. با این حال، انگیزه های فراگیر هرچه که باشد، چهار مزیت کلیدی برای تولید ناب وجود دارد:

·        حذف زباله: ضایعات یک عامل منفی برای هزینه، ضرب الاجل و منابع است. هیچ ارزشی برای محصولات یا خدمات ارائه نمی دهد

·        بهبود کیفیت: بهبود کیفیت به شرکت ها اجازه می دهد تا رقابتی باقی بمانند و نیازها و خواسته های در حال تغییر مشتریان را برآورده کنند. طراحی فرآیندهایی برای برآورده ساختن این انتظارات و خواسته ها، شما را از رقبا جلوتر نگه می دارد و بهبود کیفیت را در خط مقدم نگه می دارد.

·        کاهش هزینه ها: تولید بیش از حد یا داشتن مواد بیشتر از حد نیاز، هزینه های ذخیره سازی را ایجاد می کند که می تواند از طریق فرآیندها و مدیریت مواد بهتر کاهش یابد.

·        کاهش زمان: اتلاف وقت با شیوه‌های کاری ناکارآمد نیز اتلاف پول است، در حالی که روش‌های کارآمدتر زمان کوتاه‌تری ایجاد می‌کنند و امکان تحویل سریع‌تر کالا و خدمات را فراهم می‌کنند.

چه زمانی و چه کسی تولید ناب را اختراع کرد؟

ایده‌آل‌های اساسی تولید ناب احتمالاً قرن‌هاست وجود داشته‌اند، اما واقعاً با نوشته‌های بنجامین فرانکلین در مورد کاهش ضایعات در «الماناک ریچارد بیچاره» تثبیت شد، جایی که او نوشت که اجتناب از هزینه‌های غیرضروری می‌تواند سود بیشتری نسبت به افزایش فروش داشته باشد.

فرانکلین این ایده و مفاهیم دیگر را در مقاله خود، "راهی به سوی ثروت" بیان کرد، که سپس توسط مهندس مکانیک فردریک وینسلو تیلور در کتاب "اصول مدیریت علمی" در سال 1911 گسترش یافت. تیلور این فرآیند را مدون کرد و آن را علمی نامید. مدیریت و نگارش، «هرگاه یک کارگر پیشنهاد بهبود می‌دهد، باید سیاست مدیریت این باشد که روش جدید را تحلیل دقیقی انجام دهد و در صورت لزوم مجموعه‌ای از آزمایش‌ها را برای تعیین دقیق شایستگی نسبی پیشنهاد جدید انجام دهد. استاندارد قدیمی و هر زمان که روش جدید به طور قابل توجهی برتر از روش قدیمی تشخیص داده شود، باید به عنوان استاندارد برای کل مؤسسه اتخاذ شود.

صنعتگران آمریکایی آن زمان، از جمله هنری فورد، تولید ناب را به عنوان اقدامی برای مبارزه با هجوم نیروی کار ارزان فراساحلی می دیدند. رئیس انجمن مهندسین آمریکا، هنری تاون، در پیشگفتار فردریک وینسلو تیلور با عنوان «مدیریت فروشگاه» (1911) نوشت: «ما انصافاً به نرخ های بالای دستمزدی که در سراسر کشور ما حاکم است، افتخار می کنیم و به هر گونه مداخله در آن حسادت می کنیم. برای حفظ این شرایط، برای تقویت کنترل خود بر بازارهای داخلی، و مهمتر از همه، برای گسترش فرصت های خود در بازارهای خارجی که در آن باید با محصولات سایر کشورهای صنعتی رقابت کنیم، ما باید از هر تأثیری که به افزایش کارایی فرآیندهای تولیدی ما تمایل دارد، استقبال کرده و تشویق کنیم."

با این حال، این شیگئو شینگو و تایچی اوهنو از شرکت موتور تویوتا بودند که واقعاً این دیدگاه‌ها را توسعه دادند تا به چیزی تبدیل شوند که بعداً تولید ناب نامیده شد. شینگو فاش کرد که پس از مطالعه فردریک تیلور، "بسیار تحت تأثیر قرار گرفته است که مطالعه و تمرین مدیریت علمی را به کار زندگی خود تبدیل کند".