نحوه چیدن استراتژی داشبوردهای مدیریتی

 

اگر در هر یک از 7 دسته زیر قرار می‌گیرید، یک داشبورد گزارش‌دهی اولیه کافی نیست، شما یک داشبورد استراتژی می‌خواهید:

1. شما نیاز به بینش مدیریت دارید.

شما می دانید که یک گل از دست رفته است، اما نمی دانید چرا.

در حالی که داشبوردهای مدیریتی ابزارهای عالی برای نشان دادن تجزیه و تحلیل داده ها به روش های بصری جذاب هستند، آنها نمی توانند پیشینه را به شما بگویند. اینجاست که بینش مدیریت وارد می شود. بینش چیزی است که مدیران خوب را از مدیران بزرگ جدا می کند. مدیران بزرگ زمینه وسیع تری از داده های گزارش شده توسط داشبوردها را درک می کنند و می توانند آن داده ها را به دانشی تبدیل کنند که تصمیم گیری موثر را هدایت می کند.

بینش مدیریت نه تنها می تواند به شما کمک کند در مسیر بمانید، بلکه می توانید اطلاعات کمی (یک هدف از دست رفته) را با اطلاعات کیفی که آن را احاطه کرده است (هدفی از دست رفته است؛ در اینجا همه بخش های کاری برای آن هدف وجود دارد) افزایش دهید. انجام این مراحل برای اصلاح دوره). با توانایی مدیریت پروژه ها و یادداشت ها در همان مکان نمودارهای خود، می توانید با تمام شواهد خود کار کنید تا بتوانید دوباره ارزیابی کنید، برنامه ریزی کنید و به اهداف آینده برسید.

2. شما به یک سیستم هشدار اولیه نیاز دارید.

تنها چیزی که بدتر از خبر بد است، خبر بد خیلی دیر است. تیم مدیریت شما زمانی که اخبار بد اجتناب ناپذیر است، نیاز به تدارکات دارد. متأسفانه، تا زمانی که رابطه علت و معلولی بین اهداف، اقدامات و ابتکارات خود را درک نکنید، در حالی که به سمت هرج و مرج می‌روید، در حالت واکنشی گیر خواهید کرد.

بهترین داشبورد مدیریتی به شما نشان می دهند که در حال حاضر چه اتفاقی می افتد. اما گاهی لازم است بدانید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. اینجاست که شاخص های پیشرو وارد عمل می شوند. با متعادل کردن شاخص‌های پیشرو (اندازه‌هایی که به شما در پیش‌بینی مسائل کمک می‌کند) با شاخص‌های عقب مانده (اندازه‌هایی که به شما نشان می‌دهد چه چیزی اشتباه یا درست است)، می‌توانید ببینید چه زمانی شرایط سخت می‌شود و کمی زمان برای برنامه‌ریزی خواهید داشت. و آنها را پیش بینی کنید.

برای اینکه یک سیستم هشدار اولیه کار کند، به پاسخگویی مدیریتی برای شاخص های خود نیاز دارید. شاخص‌های پیشرو و عقب مانده کافی نیستند - شما باید بتوانید به هر دو نوع شاخص نگاه کنید و بفهمید که چه چیزی باعث حرکت آنها در هر جهتی می‌شود، خواه شرایط کلی اقتصادی باشد یا چیزی خاص برای سازمان شما.

3. شما به زمینه نیاز دارید.

اگر تاریخ خود را ندانید، محکوم به تکرار آن هستید.

·         "آیا ماه گذشته روی این شاخص قرمز بودیم؟"

·        "چرا ما در این ماه در یک مکان هستیم؟"

·        "چه تفاوتی در مورد این ماه وجود دارد؟"

·        "ما در مورد آن چه کار می کنیم؟"

·        "آیا تغییرات ما کمک کننده است؟"

پرسیدن این سوالات ضروری است، اما نمی‌توانید پاسخ‌ها را در گزارش داشبورد خود بیابید. داده های بلادرنگ مفید هستند، اما استراتژی توسط داده های انبوه به همراه تجزیه و تحلیل هدایت می شود. شما به یک نقشه نیاز داریدیک ابزار یا چندین ابزار که بتواند به شما نشان دهد ماه گذشته کجا بودید، در آن زمان قصد داشتید در مورد آن چه کاری انجام دهید و نتیجه آن. با داشتن یک راهنمای متنی، می‌توانید نقاط مشاجره، موانع و فرصت‌های قبلی را شناسایی کرده و با مهارت بیشتری روی آنها مانور دهید.

ممکن است بتوانید تجزیه و تحلیل برخی از اقدامات خود را به یک تحلیلگر محول کنید، اما این اقدامات باید به اهداف یا اهداف سازمان شما مرتبط باشد. شما نمی توانید تجزیه و تحلیل مورد نیاز برای درک پیشرفت خود در جهت دستیابی به اهداف خود را واگذار کنید - این نیاز به تفکر گسترده و تجربه رهبری دارد.

4. شما به داده های گسترده نگاه می کنید.

نگاه کردن به تصویر بزرگ نیاز به یک لنز خاص دارد. در حین رانندگی، اگر فقط روی چیزی که مستقیماً در مقابل شما قرار دارد تمرکز کنید، در خطر گم شدن کامیونی هستید که می خواهد شما را از کنار ببرد. همین امر در مورد مشاغل نیز صادق است: شما به اطلاعاتی نیاز دارید که از سراسر شرکت شما گردآوری شده باشد، نه فقط از منابع داده ای که فوراً در دسترس هستند (در دفتر، بخش، یا در طبقه شما) تا بتوانید تصویر کاملی از آنچه در آن اتفاق می افتد را ببینید. سازمان شما همان اطلاعاتی که جمع آوری آن در سراسر سازمان دشوار است، سازماندهی استراتژیک در صورت و زمانی که گردآوری شود، می تواند حتی دشوارتر باشد.

داشبوردها ابزارهای مفیدی برای ارائه داده‌های بزرگ هستندشما می‌توانید قطعات کوچک داده‌ها را به روش‌های مختلف برش دهید و تاس بزنید و همچنان چیزهای جدیدی برای صحبت پیدا کنید. با این حال، بررسی‌های مدیریتی به داده‌های گسترده بستگی دارد - داده‌هایی که در سیستم‌های منبع در سراسر شرکت زندگی می‌کنند، به‌علاوه ایمیل‌ها، بینش‌های مدیریتی، و عوامل دیگر. مهم است که بدانیم داشبورد ممکن است دامنه کافی نداشته باشد. داده های گسترده باید بتوانند به صورت متنی پیوند داده شوند، نه اینکه به طور مستقل ارائه شوند.

برخی از سازمان ها سعی می کنند داشبوردهای متعددی داشته باشند: یکی برای امور مالی، دیگری برای مشتریان یا ذینفعان، یکی برای عملیات و دیگری برای منابع انسانی. این داشبوردهای قطع شده منجر به یک سازمان منقطع می شود زیرا شما مستقل از هر عملکرد تصمیم می گیرید و تصمیمات را برای کل سازمان بهینه نمی کنید.

5. شما باید آیتم های اقدام را ببینید.

چگونه بفهمیم که به تمام تعهدات خود عمل کرده ایم؟ آیا جلسه ای تشکیل داده اید تا در مورد پیشرفت صحبت کنید تا متوجه شوید که یادتان نمی آید در طول مدت کوتاهی به چه تغییراتی متعهد شده اید؟

T جلسه؟ سوالاتی مانند "آخرین بار چه چیزی را متعهد شدیم؟" و "آیا ما به تعهدات خود عمل کرده ایم؟" نمی توان تنها با داشبورد پاسخ داد. چرا؟ موارد اقدام در آنجا ثبت نمی‌شوند. آنها معمولاً در یک سیستم مدیریت پروژه زندگی می کنند یا به سادگی روی کاغذ ثبت می شوند - هیچ یک از این راه ها با قابلیت های داشبورد نمی گنجد. این بدان معناست که پس از جلسه بررسی مدیریت شما، موارد اقدام یا فراموش می شوند یا بررسی نمی شوند.

مهم است که این کارهای ناتمام و یادآوری ها را دست کم نگیرید. آن‌ها مانند شمع‌ها هستند: آیتم‌های اکشن پروژه‌های جدید را تحریک می‌کنند، رفتارها را تغییر می‌دهند و کسب‌وکار شما را در تمام سیلندرها فعال می‌کنند. تیم شما نمی تواند آنها را فراموش کند. بدیهی است که بیشتر کارها خارج از جلسات اتفاق می افتد - به همین دلیل است که باید مطمئن شوید که کاری را که با آن موافقت کرده اید در جلسات بحث استراتژیک انجام می دهید.

منبع: https://www.clearpointstrategy.com/executive-dashboard-examples/

6. شما به پیوند استراتژیک نیاز دارید.

آیا برای دستیابی به اهداف استراتژیک بلندمدت خود در حال پیشرفت هستیم؟ استراتژی باید در هسته هر تصمیم بزرگ تجاری باشد. اما استراتژی یک بازی بلندمدت است نباید بر اساس نتایج عملیاتی آخرین ساعت، روز یا حتی ماه تغییر کند. داشبوردها برای نشان دادن این معیارهای عملیاتی بلادرنگ بهینه شده اند. در حالی که این اقدامات برای ردیابی حیاتی است، اقدامات استراتژیک یک دیدگاه بلند مدت ارائه می دهد. به عنوان مثال، در حالی که ممکن است یک معیار بر اساس فرمول داشبورد "سبز" باشد، ممکن است برای یک استراتژی بلند مدت "زرد" باشد. تنها با پیوند به استراتژی این امر منطقی است. پیوند استراتژیک به شما جزئیاتی در مورد اینکه چگونه همه قطعات با هم قرار می گیرند، چه چیزی ممکن است اشتباه باشد و چگونه عملکرد را افزایش دهید به شما می دهد - در نهایت به شما کمک می کند به این سوال پاسخ دهید که "آیا ما کارهای درستی انجام می دهیم؟" نه فقط "آیا ما کارها را درست انجام می دهیم؟

راه دیگری برای بیان این موضوع: مطمئن شوید که اهداف شما در کل سازمان، میان بخش‌ها، بخش‌ها و کل سازمان به هم مرتبط هستند. در حالی که شما هدف سازمانی تمرکز فعالیت های خود را دارید، نباید برخی از بخش ها برای گسترش خدمات کار کنند.

7. شما به همسویی سازمانی و پروژه ای نیاز دارید.

آیا پول خود را در دهان خود می گذارید؟ حتی اگر داشبورد خوبی با معیارهای زیبا دارید، باید پروژه ها و بودجه خود را به آن مرتبط کنید تا مطمئن شوید که تلاش و هزینه خود را در جایی که استراتژی خود دارید انجام می دهید. داشبوردها معمولاً زمانی کوتاه می آیند که روی اقدامات متمرکز شوند و کل تصویر سازمان شما را نبینند. به عنوان مثال، یک داشبورد به تنهایی نمی تواند به شما در پاسخ به سوالات زیر کمک کند:

·        آیا پروژه های شما با اهداف شما مرتبط است؟

·        آیا آنها در مسیر و بودجه هستند؟

·        آیا با پروژه به آن چیزی که امیدوار بودید می رسید؟

برای هدف گذاری در سطح بالا (و رسیدن به آن)، باید داده های کمی و کیفی بیشتری نسبت به داشبورد در نظر بگیرید. شما باید به پروژه ها و بودجه خود نگاه کنید و مطمئن شوید که سیستم اندازه گیری شما داستان کامل استراتژی سازمان شما را بیان می کند.

این را در مورد داشبوردهای اجرایی به خاطر بسپارید...

نمونه‌های داشبورد اجرایی قبلی می‌توانند شما را راهنمایی کنند و ایده‌هایی را در مورد نحوه ساختار داشبورد خود ایجاد کنند. هر طور که تصمیم به ادامه دادن دارید، این نکات را در نظر داشته باشید:

·        فقط در مورد داده‌های معنی‌داری گزارش دهید که بینش ارائه می‌دهند (معیارها را فقط به این دلیل که می‌توانید ردیابی نکنید).

·        داده ها را به روشی مرتبط گروه بندی کنید که زمینه را فراهم کند.

·        اهداف عملکرد خود را شناسایی کنید.

·        امکان بررسی دقیق اطلاعات را فراهم کنید.

·        فرکانس گزارش دهی را بر اساس نوع داشبورد (مثلاً داشبوردهای عملیاتی روزانه در مقابل داشبوردهای استراتژیک سه ماهه) تعیین کنید.

·        داشبورد خود را حفظ کنید؛ اجازه ندهید بی ربط یا قدیمی شوند.

·        چیزهای بیشتری برای یادگیری در مورد قدرت داشبورد وجود دارد. کاوش کنید که چگونه ClearPoint گزارش‌دهی را با داشبوردها و کارت‌های امتیازی که خود به‌روزرسانی می‌شوند آسان می‌کند.

 


داشبورد مدیریتی چیست و چطور آن را ایجاد کنیم؟

داشبوردهای مدیریتی با نظارت بر این KPI، می توانید به راحتی کارهای حل نشده را شناسایی کنید و از انباشته شدن آنها که باعث ایجاد مشکلات در سراسر پروژه می شود، اجتناب کنید. می توانید فوراً حجم کاری تیم خود را شناسایی کنید و ضرب الاجل ها را تنظیم کنید یا با کارمندان خود صحبت کنید و ببینید در صورت نیاز به کمک بیشتری نیاز دارند یا خیر. به این ترتیب می توانید از مشکلات موجود در داده های راه اندازی پیش بینی شده جلوگیری کنید و بلیط های خود را بر اساس آن تنظیم کنید.

پروژه های ارائه شده بر اساس بودجه:

این KPI ارزشمند ارزیابی دقیق و دقیقی از توانایی شما برای ماندن در محدوده بودجه ارائه می دهد. اگر یاد بگیرید که چگونه در بودجه ها بمانید، پروژه های شما موثرتر و کارآمدتر خواهند بود.

داشبوردهای مدیریتی پروژه همچنین شامل KPI بودجه پروژه است که به کل بودجه، مقدار استفاده شده و مقدار هدف فعلی تقسیم می شود

هزینه ها بخش مهمی از هر پروژه است. البته هزینه های غیرمنتظره همیشه اتفاق می افتد و می تواند باعث تغییر برنامه ها و بهینه سازی های اضافی شود. در آن صورت، ایجاد حاشیه ای برای در نظر گرفتن آن رویدادهای غیرمنتظره منطقی است.

ج) میانگین زمان دسته

میانگین زمان مدیریت KPI بینش ارزشمندی در مورد نحوه بهترین داشبورد مدیریتی پروژه های خود از نظر بازه های زمانی، تاریخ های تحویل و مهلت ها ارائه می دهد. جزء ضروری مدیریت پروژه موفق.

میانگین زمان رسیدگی معیاری است که در داشبورد وضعیت پروژه استفاده می شود و شامل زمان لازم برای تکمیل وظایف در یک پروژه است. در اینجا در نمودار میله ای نشان داده شده است و توسط اعضای تیم سازماندهی شده است

این معیار برای هر مدیر پروژه بسیار ارزشمند است زیرا می‌توانید وظایف آینده و حجم کاری هر یک از اعضای تیم را بهینه کنید. در این مثال بالا، می بینیم که برخی از اعضای تیم برای تکمیل کار خود در تلاش هستند، بنابراین شما می توانید بیشتر تحقیق کنید و کمک بیشتری ارائه دهید.

د) بلیط های بازگشایی شده

بلیط‌های بازگشایی شده به شما نشان می‌دهند که چگونه یک کار خاص به طور مؤثر انجام می‌شود، به درستی ذخیره می‌شود و بعداً بازگشایی نمی‌شود. نظارت منظم بر این امر بسیار مهم است تا بتوانید ببینید که آیا تیم شما بلیط ها را به طور موثر مدیریت می کند یا به کمک بیشتری نیاز دارد.

بلیط‌های بازگشایی شده معیاری است که درصد، مقایسه با ماه گذشته و نتایج را در طول هفته‌ها نشان می‌دهد.

در این مثال خاص بالا، می‌توانیم پیشرفت کلی در طول 12 هفته، درصد بلیط‌های بازگشایی شده و مقایسه با ماه گذشته را مشاهده کنیم. هرچه اعداد کمتر باشد، مدیریت بلیط شما بهتر عمل می کند.

ه) تخمین های دقت

یکی دیگر از عناصر حیاتی داشبورد های مدیریتی که پروژه های موفق باید در فرآیندهای نظارتی خود اجرا کنند، تخمین های دقت است. اعضای تیم تخمین می زنند که چقدر زمان برای تکمیل کار طول می کشد. اگر بیشتر طول بکشد، به تنظیمات اضافی نیاز دارید.

تخمین‌های دقت نشان می‌دهد که تیم شما تا چه اندازه تکمیل یک کار را با درصد مشخص می‌کند

در مثال بالا، می‌توانیم ببینیم که برخی از توسعه‌دهندگان به بهترین شکل ممکن برآورد نکرده‌اند - محاسبات توماس 1/5 از دست رفته است در حالی که دیگران بالای 90? هستند که به طور کلی نتیجه خوبی است. این تخمین ها را می توان در پروژه های مختلف، از جمله بازاریابی که در آن آژانس ها نیاز به تخمین زمان برای مشتریان خود دارند، پیاده سازی کرد.

در مورد بازاریابی صحبت می کنیم، اکنون نگاهی دقیق تر به این خواهیم داشت که چگونه آژانس ها می توانند عملکرد پروژه خود را با کمک راه حل های داشبورد مدرن ارتقا دهند.

داشبورد عملکرد بازاریابی برای آژانس ها

بدون استراتژی‌های بازاریابی مؤثر و هدف‌محور، کسب‌وکار شما هرگز رشد یا تکامل نخواهد یافت. این الگوی داشبورد بازاریابی به طور خاص بر ابتکارات تبلیغاتی سازمان شما متمرکز است. آژانس‌ها از آن برای نظارت و مدیریت عملکرد کمپین‌ها و پروژه‌های متعدد برای مشتریان خود استفاده می‌کنند تا گزارش‌های بازاریابی جامع مورد استفاده در این صنعت پرسرعت ایجاد کنند.

قالب داشبوردهای مدیریتی پروژه بازاریابی با مشخصات کمپین های مختلف (CPA، بودجه، نمایش ها و غیره)

داشبورد عملکرد بازاریابی یک الگوی داشبورد پروژه ارزشمند است زیرا مستقیماً به قلب کمپین‌های تبلیغاتی آژانس، کارایی هزینه، قابلیت‌های هدف، سطوح تعامل و نرخ کلیک می‌پردازد.

این داشبورد بازاریابی یک نمای کلی ایده آل از تمام داده های عملکرد کمپین شما در هر کانال بازاریابی مرتبط ارائه می دهد. علاوه بر این، تمام بینش‌هایی را که برای تصمیم‌گیری در مورد بودجه بازاریابی خود به آگاهانه‌ترین و استراتژیک‌ترین راه ممکن به آن نیاز دارید، نشان می‌دهد تا بتوانید نتایج خود را به سرعت و کارآمد به مشتریان خود ارائه دهید. بیایید نگاهی اجمالی به KPIهایی بیندازیم که این داشبورد یکپارچه را تیک می‌زند.

KPIهای اولیه

·        نرخ کلیک (CTR): یک معیار اساسی بازاریابی، نرخ کلیک شما نشان می دهد که چقدر محتوای تبلیغاتی، دارایی ها و ارتباطات شما با مخاطبان هدف شما طنین انداز شده است.

·        هزینه به ازای هر کلیک (CPC): این یک معیار بازاریابی ضروری است زیرا نمای کلی جامعی از هزینه هزینه تبلیغات تبلیغاتی مختلف شما در هر کانال و میزان تأثیر هر فعالیت در موفقیت پروژه شما ارائه می دهد.


مشاوره در مورد اجرای استراتژی اقیانوس آبی

هنگامی که برنامه ریزی استراتژیک خود را شروع می کنید، تشخیص تفاوت بین اقیانوس قرمز و آبی ممکن است آنطور که رنگ ها نشان می دهند آسان نباشد. با شناسایی آنچه بازار هدف شما نیاز دارد و در حال حاضر ندارد شروع کنید. سپس به این نگاه کنید که سازمان‌های موجود چه کارهایی را به خوبی انجام می‌دهند (یا نه چندان خوب) تا به آن بازار خدمت کنند و تعیین کنید که چگونه می‌توانید متمایز کنید (مثلاً بر اساس قیمت یا مخاطب). از چک لیست بالا به عنوان راهنمای فرآیند استفاده کنید و برای هر نقطه جلسات طوفان فکری داخلی برگزار کنید.

تجربه ClearPoint با استفاده از استراتژی اقیانوس آبی

در اینجا در ClearPoint ما اخیراً از چارچوب برای تجارت خود استفاده کردیم. اینها سؤالات کلی بود که ما به منظور برجسته کردن فرصت های اقیانوس آبی خود بحث کردیم و به آنها پاسخ دادیم.

·        چه کار را خوب انجام می دهیم؟ چرا مشتریان ما را انتخاب می کنند و با ما می مانند؟

·        رقبای ما چه می کنند؟ چرا مشتریان ایده آل ما ممکن است راه حل متفاوتی را انتخاب کنند؟

·        اقیانوس های سرخ کجا هستند؟ کدام ویژگی ها و مزایا را مو به مو با رقبای خود رقابت می کنیم؟

·        اقیانوس آبی ما چیست؟ چه چیزی را به مشتریان خود ارائه می دهیم که هیچ کس دیگری نمی تواند؟

ما آموختیم که در هر ویژگی خاص، رقبای زیادی وجود دارند که راه حل های خوبی ارائه می دهند. اما هیچ شرکت دیگری همه ویژگی های لازم برای گزارش استراتژی را در یک مکان ارائه نمی دهد.

استراتژی اقیانوس آبی شرکت ها را به چالش می کشد تا از مرزهای صنایع خود عبور کنند و چیزی منحصر به فرد با ارزش را به مصرف کنندگان ارائه دهند. با تعریف و دیدن نمونه هایی از استراتژی اقیانوس آبی، سازمان شما می تواند یاد بگیرد که چگونه این مدل برنامه ریزی استراتژیک را اجرا کند و بازار خود را با موفقیت بازسازی کند. هنگامی که بدانید در کجا رقابت می کنید، می توانید اهداف و اقدامات منحصر به فردی را برای پیگیری پیشرفت خود در ترسیم نمودار آن اقیانوس آبی اضافه کنید.

4 مثال از استراتژی اقیانوس آبی

دیدن یعنی باور کردن در اینجا چند سازمان وجود دارد که با موفقیت بازار اقیانوس آبی را تصرف کردند:

نتفلیکس

 در این داستان دیوید در مقابل جالوت، نتفلیکس زمانی وارد صحنه شد که Blockbuster در صدر بازی اجاره ویدیو قرار داشت. نتفلیکس به جای تلاش برای رقابت با غول محبوب صرفاً در انتخاب قیمت یا سرگرمی، بازار را با ایجاد یک نوع کاملاً جدید از خدمات آنلاین اجاره دی وی دی اختراع کرد. از پست پستی به جای فروشگاه های آجر و ملات استفاده می کرد. و مدل پرداخت ماهانه با کارمزد ثابت آن دو مشکل عمده را که بسیاری از مشتریان Blockbuster تجربه کردند را حل کرد: ضرب‌الاجل‌های بازگشت و هزینه تأخیر. مشتریان نتفلیکس می‌توانند یک دی‌وی‌دی را تا زمانی که می‌خواهند، بدون پرداخت هزینه تأخیر نگه دارند. به علاوه، آنها می‌توانند بدون نیاز به ترک خانه، ویدیویی را برای اجاره انتخاب کنند. نتفلیکس از آن زمان با تغییر از دی وی دی به استریم، و سپس با ایجاد نمایش ها و فیلم های خود به نوآوری ادامه داده است. با استفاده از استراتژی اقیانوس آبی، نتفلیکس توانسته است به طور مداوم به فضاهای جدید و غیر قابل رقابت برای جلب تقاضا حرکت کند.

اوبر

 قبل از تاسیس اوبر در سال 2009، مشتریانی که می‌خواستند بدون وسیله نقلیه خود از نقطه A به نقطه B بروند، باید در درجه اول به تاکسی‌ها تکیه می‌کردند تا یک روش حمل‌ونقل خصوصی داشته باشند. اما صنعت تاکسیرانی از زمان پیدایش خود، بیش از یک قرن قبل، کار زیادی در زمینه نوآوری انجام نداده بود. بنیانگذاران Uber به کاستی‌های این صنعت - از جمله گزینه‌های پرداخت محدود، عدم اعتماد مشتری، و عدم ردیابی موقعیت مکانی- پی بردند و تصمیم گرفتند نوع جدیدی از خدمات حمل‌ونقل ایجاد کنند که در فضایی کمی متفاوت رقابت کند. اوبر به جای تلاش برای خرید ناوگان وسایل نقلیه خود، به دنبال رانندگانی بود که مایل به استفاده از خودروهای شخصی خود برای ارائه سفرهای درخواستی از طریق برنامه تلفن همراه بودند. امروزه Uber درآمد سالانه بیش از 11 میلیارد دلار و بیش از 19000 کارمند دارد.

ITunes

 هنگامی که iTunes وارد بازار شد، مشکل صنعت ضبط را در مورد دانلود غیرقانونی موسیقی توسط مصرف‌کنندگان حل کرد و همزمان به تقاضای آهنگ‌های دیجیتال و a la carte پرداخت. «استراتژی اقیانوس آبی iTunes» یک دسته کاملاً جدید از فروش موسیقی ایجاد کرد که به هنرمندان این امکان را می داد که سود ببرند و مصرف کنندگان بتوانند آهنگ های تکی را در مقابل آلبوم های کامل خریداری کنند. ITunes برای سال‌ها بر این فضای بازار تسلط داشته است و تا حد زیادی به رشد موسیقی دیجیتال اعتبار دارد.

متا (فیسبوک قبلی)

در اکتبر سال 2021، مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیسبوک اعلام کرد که نام جدید فیس بوک اکنون متا خواهد بود. هنگامی که فیس بوک شروع به کار کرد، در خط مقدم اقیانوس آبی خود قرار داشت که به عنوان شبکه های اجتماعی شناخته می شود. بیش از یک دهه بعد، شبکه های اجتماعی تبدیل به یک اقیانوس سرخ شده است. با تغییر نام، متا می تواند محصولات خود را به چیزی جدید، هیجان انگیز و شکست ناپذیر هدایت کند: "متاورس". در متاورس، زاکربرگ هولوگرام‌ها، واقعیت مجازی و جهان‌های دیجیتال را به تصویر می‌کشد که شبیه دنیای فیزیکی هستند. اگرچه تغییر استراتژی اثبات نشده است، اما واضح است که ایده پرش از اقیانوس قرمز رسانه های اجتماعی به اقیانوس آبی متاورس در این تصمیم نقش داشته است.

استفاده از اقیانوس آبی با مدل برنامه ریزی استراتژیک موجود

به احتمال زیاد، سازمان شما در حال حاضر بر اساس یک مدل برنامه ریزی استراتژیک موجود اجرا می شود. خوشبختانه، استراتژی اقیانوس آبی را می توان با مدل های دیگر جفت کرد. نیازی به جایگزینی حالت فعلی شما ندارد.

در اینجا چند نمونه هستند:

اقیانوس آبی + SWOT

تجزیه و تحلیل SWOT به تعیین مناطقی که سازمان در آن به خوبی عمل می کند و مناطقی که باید بهبود یابد کمک می کند.

با اجرای هر دو چارچوب با هم، می توانید تشخیص دهید که چگونه سازمان شما می تواند در آینده رشد کند.

اقیانوس آبی + کارت امتیازی متوازن

کارت امتیازی متوازن (BSC) چارچوبی است که برای ردیابی و مدیریت استراتژی یک سازمان استفاده می شود.

با اجرای هر دو چارچوب با هم، می‌توانید بازارهای بی‌رقیب (اقیانوس‌های آبی) را بیابید و مسیر را برای رسیدن به آنجا ترسیم کنید.

به استراتژی اقیانوس آبی به عنوان راهی برای باز کردن فرصت ها و بازارها برای یک سازمان جدید یا سازمانی موجود که به دنبال رشد است فکر کنید. مدل گزارش استراتژی فعلی شما به اجرای ایده های اقیانوس آبی کمک می کند.


داشبوردهای حرفه ای هوش تجاری

اغلب گفته می شود که داشبورد هوش تجاری دانش مساوی قدرت است. در حالی که نمی‌توان این بیانیه را به معنایی جهانی به کار برد (و در واقع، تا حدودی کلیشه‌ای است)، این مفهوم برای برجسته کردن یک حقیقت مهم در مورد دنیای دیجیتال امروزی عمل می‌کند: ارزش‌های مصرف‌کننده به طور مداوم در حال تغییر هستند. داده ها هرگز به این آسانی در دسترس نبوده اند. رویکردهای ارتباطی در حال تغییر هستند و موفقیت در دنیای مبتنی بر فناوری امروزی مستقیماً با کمیت و نه کیفیت اطلاعات فرد مرتبط است - معیارهای مربوط به تجارت، مشتری، رقیب و بازار. اما بخش‌های فناوری اطلاعات دیگر دسترسی انحصاری به داده‌ها را ندارند و با داشبوردهای BI، دانش در سراسر شرکت پخش می‌شود و به هر کاربر تجاری این امکان را می‌دهد تا گزارش‌های تعاملی خود را ایجاد کند، از تجسم داده‌ها و گسترش دانش با ذینفعان داخلی و خارجی استفاده کند.

تصمیم گیری آگاهانه در نهایت منجر به دسترسی بیشتر، فرصت ها و پیشرفت تکنولوژیکی می شود. اغلب، مهمترین عامل در تعیین موفقیت به این بستگی دارد که چه کسی در تصمیم گیری واقعی و آگاهانه شرکت می کند و چه کسی از گمانه ها و فرضیات پیروی می کند. اما یک مکانیسم استراتژیک هوش تجاری (BI) که در عصر دیجیتال کاملا ضروری است چیست؟ یک داشبورد BI. چگونه می توانید یکی را ایجاد کنید؟ با تشکر از بهترین شیوه های داشبورد BI خاص.

در اینجا، ما در مورد اهمیت کار با داشبورد هوش تجاری صحبت خواهیم کرد و در عین حال 10 روش ضروری برای موفقیت را بیان خواهیم کرد. این شیوه‌ها با تجربه ما به‌عنوان یک ارائه‌دهنده BI که در طول سال‌ها با صدها مشتری کار می‌کند، ایجاد شده‌اند و ما تصمیم گرفته‌ایم تجربه گسترده خود را در انجام پروژه‌های موفق BI در سراسر جهان به اشتراک بگذاریم.

برای طراحی داشبورد مدیریتی عملی کردن تئوری، ما همچنین مجموعه‌ای دست‌چینی از نمونه‌های داشبورد هوش تجاری در دنیای واقعی را بر اساس اهداف یا رشته‌های مختلف کسب‌وکار ارائه می‌کنیم که با ایجاد کننده قدرتمند داشبورد BI ایجاد شده است که می‌توانید برای نیازهای تجاری خود از آن استفاده کنید. اما ابتدا، اجازه دهید کمی پیش‌زمینه از اصطلاحاتی که استفاده می‌کنیم و مزایایی که ارائه می‌کنند، ارائه دهیم.

1) داشبورد هوش تجاری چیست؟

داشبورد BI - یا داشبورد هوش تجاری - یک ابزار مدیریت اطلاعات است که از تجسم داده‌ها برای نمایش KPI (شاخص‌های کلیدی عملکرد) ردیابی شده توسط یک کسب‌وکار برای ارزیابی جنبه‌های مختلف عملکرد و در عین حال ایجاد بینش‌های عملی استفاده می‌کند.

آنها اساساً یک رویکرد مبتنی بر فناوری هستند که برای تجزیه و تحلیل و تجسم اطلاعات به روشی عملی استفاده می شود. طراحی داشبورد هوش تجاری نمودارها و نمودارها را در یک صفحه ادغام می کند و تصویر بزرگی از وضعیتی که در حال ارزیابی است در اختیار خواننده قرار می دهد. ابزار داشبورد BI ماهیت ثابت و مشخصی ندارند و با نمایش معیارهای مربوط به عملکرد، صنعت یا پلتفرم خود، با نیازهای افرادی که آن را می‌سازند، سازگار می‌شوند. در زیر می توانید نمونه داشبورد BI حرفه ای را بیابید:

مثال داشبورد BI: داشبورد KPI تدارکات

چنین داشبوردهایی می‌توانند ویژگی‌های مختلفی داشته باشند، عمدتاً دارای یک رابط قابل تنظیم، سطح مشخصی از تعامل و همچنین امکان استخراج داده‌ها در زمان واقعی از منابع متعدد. با این که کاربر را قادر می سازد تا داده های خام پیچیده و سنگین را تجسم کند، پردازش داده ها را برای مغز ما ساده می کند و به خوانندگان یک دید کلی از عملکرد گذشته، فعلی و آینده ارائه می دهد.

این نوع راه‌حل‌های پیشرفته، جنبه‌های ضروری داشبوردهای هوش تجاری سنتی را با تعهد امضای آن‌ها به تجربه کاربر ترکیب می‌کنند. دانش پیش نیاز SQL از بین رفته است، معادلات پیچیده و زبانی که فقط برای مجرب ترین و واجد شرایط ترین متخصصان فناوری اطلاعات منطقی است، وجود ندارد. به جای خود، داشبوردی طراحی شده است که برای استفاده از پایه طراحی شده است - قوی، به اندازه کافی در دسترس برای یک کارآموز بدون آموزش قبلی، به اندازه کافی قدرتمند برای یک مدیر عامل با سال ها تجربه در خط مقدم. از اندازه‌گیری کارایی بودجه، تعیین روندهای بازار تا درک مصرف‌کنندگان - ابزارهای مدرن BI به کسب‌وکارهای عصر دیجیتال این امکان را می‌دهند تا به راحتی شاخص‌های عملکرد کلیدی را که بازارهای امروزی را هدایت می‌کنند شناسایی کنند.

2) مزایای کلیدی داشبورد BI چیست؟

هدف داشبورد BI این است که به کاربران تجاری کمک کند تا با جمع‌آوری، ادغام و تجزیه و تحلیل داده‌هایشان - و البته تجسم آن‌ها به روشی معنادار، تصمیم‌های آگاهانه‌تری بگیرند. هدف آن‌ها ساده‌سازی تحلیل پیچیده حجم عظیمی از داده‌ها، برای جلوگیری از از دست دادن هر روند یا الگوی است. اغلب به اندازه کافی، آنها در یک جدول نامتناهی از اعداد و ارقام نادیده گرفته می شوند یا نادیده گرفته می شوند و پتانسیل چنین داده هایی دست نخورده باقی می ماند.

داشبوردهای BI داده ها را به طور منسجم سازماندهی می کنند و در عین حال هر گونه درهم ریختگی احتمالی را که ممکن است هنگام کار با مجموعه های پیچیده ای از اطلاعات در حالی که از ابزارهای هوشمند پیشرفته در استراتژی های مختلف تجاری خود استفاده می کنید. با استفاده از نمایش داده‌ها و ابزارهای بسیار بصری، می‌توانید نمودارها، نمودارها و دیگر ابزارهای تجسم قدرتمندی را تولید کنید که به شما امکان می‌دهد داده‌ها را تفسیر کنید و آن‌ها را به بینش‌های عملی تبدیل کنید که از بسیاری جهات به سود کسب‌وکار شما خواهد بود. برای تشریح ارزش بی‌نظیر ایجاد چنین داشبوردی، در اینجا مزایای اصلی استفاده از داشبورد BI آورده شده است:

شناسایی روند

 داشبوردهای پویا به کسب‌وکارها در بخش‌ها قدرت می‌دهد تا روندهای مثبت مرتبط با انبوهی از فعالیت‌های تجاری را شناسایی و تجزیه و تحلیل کنند، در حالی که روندهای منفی را برای بهبود کارایی سازمانی جدا و تصحیح می‌کنند.

افزایش کارایی

 برای بهترین نتایج، تصمیم‌گیری باید همیشه بر اساس داده‌های درست باشد - و داشبورد به شما امکان می‌دهد به این هدف برسید. داشبورد تجزیه و تحلیل کسب و کار با ارائه داده های مرتبط در زمان واقعی کارایی را بهبود می بخشد و به شما امکان می دهد تصمیمات آگاهانه و دقیقی بگیرید که موفقیت شما را تسریع می کند.

دقت 100%

برای استفاده از مزیت رقابت خود، داشتن اطلاعات دقیق در برنامه ریزی، تحلیل و گزارش نیز مهم است. این امر با دسترسی بلادرنگ به داده‌ها به دست می‌آید، که می‌تواند بینش فوری در مورد نحوه عملکرد کسب و کار شما در سطح عملیاتی یا استراتژیک ارائه دهد. اگر همه کارکنان در زمان مناسب و در لحظه مناسب مطلع شوند، حدس و گمان به طور کامل حذف می شود، بنابراین ماده ای برای تصمیم گیری آگاهانه ایجاد می شود.

تجسم داده های تعاملی

 با ظهور منابع داده بیشتر، نیاز شدیدی به جمع آوری یک نقطه دسترسی متمرکز وجود دارد که در آن داده ها به روشی تمیز و با بینش فوری ارائه شوند. صفحات گسترده سنتی مانند اکسل آنقدر فشرده شده اند که تصمیم گیری تجاری می تواند به پیمایش نامحدود و جستجوی اطلاعات مناسب ختم شود. از آنجایی که انسان ها داده های بصری را بسیار سریعتر از نوشته شده پردازش می کنند، گرافیک در حال تبدیل شدن به استاندارد تجاری برای ارائه اطلاعات است. و نه فقط نمودارها و نمودارهای معمولی، بلکه تعاملی، تجسم هر اطلاعاتی که یک کسب و کار در اختیار دارد، پیش بینی نتایج و ارائه بینش فوری و کاربردی به کاربران تجاری.

ویژگی های سلف سرویس

 پیاده سازی سلف سرویس مدرن BI به راحتی و بدون نیاز به مهارت های فنی خاص IT امکان پذیر است. در نتیجه، یک داشبورد دسترسی گسترده شرکت را به بینش‌های ارزشمند مبتنی بر داده‌ها ارائه می‌کند که افراد می‌توانند به سرعت به اشتراک بگذارند، و سطحی از چابکی و تحرک را فراهم می‌کند که فرآیندهای داده سنتی به سادگی نمی‌توانند با آن مطابقت داشته باشند.

آزادی و انعطاف‌پذیری

 با گسترش نکات قبلی، ماهیت متمرکز و کاملاً قابل حمل داشبورد هوش تجاری به این معنی است که دسترسی و تجزیه و تحلیل بینش‌های ارزشمند تجاری از دستگاه‌های متعددی در هر کجای دنیا که هستید به‌صورت 24 ساعته و 7 ساعته امکان‌پذیر است. این سطح از آزادی و انعطاف‌پذیری به افزایش بهره‌وری و افزایش هوش تجاری بر مبنای ثابت ترجمه می‌شود - یکی از عناصر کلیدی موفقیت.

ابزارهای پیشرفته تحلیلگر داده ها در اشکال و اندازه های مختلف وجود دارند. از داده کاوی و صفحات گسترده گرفته تا سیستم های اطلاعات محلی، هر راه حل داده موجود نقش متفاوتی در به حداکثر رساندن ارزش آفرینی دارد. برای کمک به کاهش ارزش تلاش‌های BI خود و اطمینان از طراحی بهینه داشبورد BI برای استراتژی‌ها یا اهداف خاص، 10 روش برتر برتر را که می‌توانید پیاده‌سازی کنید، بررسی می‌کنیم.


تفکر استراتژیک: معنی آن چیست و چگونه آن را انجام می دهید

تفکر استراتژیک یکی از آن اصطلاحات تجاری است که می تواند ما را منجمد کند. تفکر استراتژیک چیست؟ چرا ما به اون احتیاج داریم؟ و مهمتر از همه، چگونه این کار را انجام دهیم؟

اینها برخی از سوالاتی است که هر زن، همکار پیپا ایزبل در وبینار ماه ژانویه ما به آنها پاسخ داد چگونه یک متفکر استراتژیک تر شویم. در اینجا مواد غذایی کلیدی وجود دارد.

1. «چی؟» را از «چطور؟» جدا کنید

پیپا می گوید: «در قلب خود، استراتژی واقعاً ساده است. «استراتژی ها انتخاب های جهت دار اصلی هستند. تاکتیک ها اقدامات خاصی هستند که شما برای اجرای آن انتخاب ها انجام خواهید داد." بنابراین می‌توانیم در مورد استراتژی به عنوان «چه چیزی» و تاکتیک‌ها را به عنوان «چگونه» در نظر بگیریم. جایی که پیچیده‌تر می‌شود این است که تبدیل شدن به یک متفکر استراتژیک مستلزم آن است که یک رهبر از یک مجموعه از رفتارها فاصله بگیرد و مهارت‌های جدیدی را توسعه دهد - در واقع، انتقال از تاکتیک‌دان به استراتژیست در اصطلاح رهبری به عنوان یکی از هفت «تغییر لرزه‌ای» توصیف می‌شود.

2. مبارزه؟ تو تنها نیستی

تاکتیکیست ها به جزئیات و نتایج آنها توجه دارند. آنها "انجام دهنده" هستند. در مقابل، استراتژیست ها، تصویر بزرگ را هم آنطور که الان هست و هم آنطور که می تواند باشد درک می کنند. آنها باید در جریان روندها و محرک های بازار باشند، مشکلات را از منظرهای مختلف ببینند و شهودی برای آنچه مهم هستند و چه چیزهایی که اهمیت ندارند ایجاد کنند. اگر تا به حال در گیرنده یک میکرومدیری بوده اید، ممکن است آن ها با این ایده دست کشیدن دست و پنجه نرم کنند. در واقعیت، مشاغل کمی نیاز به استراتژی یا تاکتیک خالص دارند. انجام‌کنندگان باید هدف بزرگ‌تر را درک کنند و هدف‌گذاران باید تأثیر آن بر انجام‌کنندگان را درک کنند. بنابراین برای درست کردن این موضوع، باید توانایی انعطاف بین دو نقش را ایجاد کنید. این به "تغییر سطح" معروف است.

3. در هر سطحی که هستید می توانید برای یک متفکر استراتژیک آماده شوید

تفکر استراتژیک صرفاً در حوزه رهبران نیست. این مهارتی است که می توانید در هر سن و مرحله ای توسعه دهید. اما اغلب یک قطع ارتباط وجود دارد، به طوری که 22? از اعضای شبکه هر زن احساس می کنند که نمی توانند در سطح خود استراتژیک باشند. استراتژیست ها باید به خوبی آگاه باشند و به خوبی شبکه شده باشند - دارایی هایی که هر کسی می تواند پرورش دهد. کنجکاو باشید، رسانه های تجاری را بخوانید، رقبای سازمان و واکنش صنعت به اطلاعیه های آنها را تماشا کنید. و مهمتر از همه، ایجاد ارتباطات خوب.

4. استراتژی همیشه با یک مشکل شروع می شود

به همین دلیل است که اولین هدف در فرآیند استراتژیک این است که دقیقاً مشخص کنید که چه مشکلی را به عنوان یک فرد، یک تیم یا یک سازمان می‌خواهید حل کنید. تا زمانی که دقیقاً ندانید مشکل چیست، نمی توانید معتبرترین راه حل را شناسایی کنید. «بنابراین اغلب در سازمان‌ها ما تحت فشار قرار می‌گیریم تا یک مشکل را خیلی سریع حل کنیم. همه به دنبال پاسخ سریع هستند تا بتوانیم ادامه دهیم. پیپا ایزبل می‌گوید، اما اغلب چیزی که به آن می‌روید، رفع مشکل بعدی است. "رفع سریع اغلب چسباندن گچ است که ممکن است یک بحران فوری را حل کند، اما کسب و کار را ادامه نمی دهد."

5. آیا این باعث می شود قایق سریعتر حرکت کند؟

یک تیم قایقرانی المپیک به دنبال کسب طلا در بازی های بعدی است؟ آنها بارها و بارها از خود می پرسیدند که چه کاری می توانند انجام دهند تا برنده شوند و در نهایت به یک چیز ساده خلاصه شد: آنها باید قایق خود را سریعتر از هر قایق دیگری حرکت می دادند. هنگامی که آنها این را به وضوح تعریف کردند، می‌توانستند به طور انحصاری روی هر چیزی و هر کاری که می‌توانستند برای سریع‌تر کردن قایق انجام دهند، از شکل قایق گرفته تا پاروهای آن و سطوح قدرت پاروزنان تمرکز کنند. همه چیز دیگر جنبه جانبی پیدا کرد. مشکلات در دنیای کسب و کار به ندرت تا این حد واضح هستند، اما این داستان یادآور خوبی است که تنها زمانی که شما یک "چه چیزی" شفاف داشته باشید، می توانید کارآمد عمل کنید.

6. استراتژی خود را تا درجه N ام تجزیه و تحلیل کنید

پس فکر می کنید استراتژی خود را مشخص کرده اید؟ اکنون باید از ضد گلوله بودن آن اطمینان حاصل کنید. آیا امکان پذیر است؟ آیا شما و تیمتان واقعاً می توانید آن را تحویل دهید؟ تمام منابعی را که برای به دست آوردن آن نیاز دارید در نظر بگیرید و مشخص کنید که آیا در دسترس هستند یا خیر. آیا واقعاً تأثیر لازم برای حل مشکلی را که شروع به رفع آن کرده اید، خواهد داشت؟ آیا می توان آن را به موقع تحویل داد؟

7. برنده شدن قلب ها و ذهن ها

اگر رهبران آن نتوانند به طور مؤثر با افرادی که آن را اجرا می کنند ارتباط برقرار کنند، حتی استراتژی های محکم نیز می توانند شکست بخورند. برای اینکه چرا این بهترین گزینه است، باید شواهد واضحی ارائه دهید. شما باید نشان دهید که ایده های دیگری را بررسی کرده اید و دیدگاه های متعددی را در نظر گرفته اید. به یاد داشته باشید که شما با انسان‌ها صحبت می‌کنید و آنها احتمالاً بیشتر با داستان‌های واقعی تعامل مثبت دارند تا داده‌های خالص. در نهایت، باید مشخص کنید که چه چیزی برای آنها وجود دارد، و چرا آنها باید بخواهند در این سفر به شما بپیوندند.